مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱ - حلوا خریدن شیخ احمد خضرویه جهت غریمان به الهام حق تعالی
شیخ فارغ از جفا و از خلاف
در کشیده روی چون مه در لحاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۳ - تمامی قصهٔ زنده شدن استخوانها به دعای عیسی علیه السلام
این سزای آنک یابد آب صاف
همچو خر در جو بمیزد از گزاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۶ - تعریف کردن منادیان قاضی مفلس را گرد شهر
لقمهٔ زندانیان خوردی گزاف
بر دل خلق از طمع چون کوه قاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۹ - مثل
اندرون خانهاش موسی معاف
وز برون میکشت طفلان را گزاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۹ - رجوع به حکایت ذاالنون رحمة الله علیه
فحش آغازید و دشنام از گزاف
گفت او دیوانگانه زی و قاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۲ - تتمهٔ حکایت خرس و آن ابله کی بر وفای او اعتماد کرده بود
این دلم هرگز نلرزید از گزاف
نور حقست این نه دعوی و نه لاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۸ - رفتن مصطفی علیه السلام به عیادت صحابی و بیان فایدهٔ عیادت
قصد هر درویش میکن از گزاف
چون نشان یابی به جد میکن طواف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۰ - جستن آن درخت کی هر که میوهٔ آن درخت خورد نمیرد
جست و جوی چون تو زیرک سینهصاف
کی تهی باشد کجا باشد گزاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴ - بازگشتن به حکایت پیل
بر هوا انداخت هر یک را گزاف
تا همیزد بر زمین میشد شکاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴ - قصهٔ اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
گام آهو را بگیر و رو معاف
تا رسی از گام آهو تا به ناف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷ - نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود
گرد او میگشت خاضع در طواف
هم جلاب شکرش میداد صاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸ - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را
چون پشیمانی ز دل شد تا شغاف
زان سپس سودی ندارد اعتراف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۶ - رفتن مادران کودکان به عیادت اوستاد
هم عرق کرده ز بسیاری لحاف
سر ببسته رو کشیده در سجاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۶۷ - در بیان آنک تن روح را چون لباسی است و این دست آستین دست روحست واین پای موزهٔ پای روحست
دست و پا در خواب بینی و ایتلاف
آن حقیقت دان مدانش از گزاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۰ - بقیهٔ قصهٔ آن زاهد کوهی کی نذر کرده بود کی میوهٔ کوهی از درخت باز نکنم و درخت نفشانم و کسی را نگویم صریح و کنایت کی بیفشان آن خورم کی باد افکنده باشد از درخت
باد پر را هر طرف راند گزاف
گه چپ و گه راست با صد اختلاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۵ - سبب جرات ساحران فرعون بر قطع دست و پا
که ببرم دست و پاتان از خلاف
پس در آویزم ندارمتان معاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۶ - پیش رفتن دقوقی رحمة الله علیه به امامت
حق پذیرد کسرهای دارد معاف
کز دو دیدهٔ کور دو قطره کفاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۷ - گریختن عیسی علیه السلام فراز کوه از احمقان
بر که سنگین بخواندم شد شکاف
خرقه را بدرید بر خود تا بناف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۸ - قصهٔ اهل سبا و حماقت ایشان و اثر ناکردن نصیحت انبیا در احمقان
بر در ار جویی نیابی آن شکاف
سخت ناپیدا و زو چندین زفاف
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۹ - جواب آن مثل کی منکران گفتند از رسالت خرگوش پیغام به پیل از ماه آسمان
کوه بر خود میشکافد صد شکاف
آفتابی از کسوفش در شغاف