گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

وگر سردی به بالا بر گذشتی

ز جنبشهای گردون گرم گشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر

 

به جان تو که عمری برگذشتی

به دست دیگری چونین نگشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

تو قارن را بدان زاری بکشتی

نبخشودی بر آن پیر بهشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

در آن هنگام وی را کرد پشتی

نمود اندر سخن لختی درشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

چگونه دوستی جویی و پشتی

ز فرزندی که بابش را بکشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى

 

چو بادی بر عماری برگذشتی

جهان از بوی او خوشبوی گشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

وگر رضوان بر آن بت بر گذشتی

به چشمش روی حوران زشت گشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس

 

ولیکن چون تو بی آرام گشتی

به یکباره خرد را در نوشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

اگر وی را کند دادار پشتی

نبیند زاسمان هرگز درشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۲ - باز گشتن شاه موبد از کهستان به خراسان

 

چو از کین خواستی او را بکشتی

خرد با مهر بر کین چیره گشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۵ - آگاه شدن موبد از رفتن رامین نزد ویس

 

مرا تو دوزخی هم تو بهشتی

تو نپسندی به من این نام زشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

مگر چون دیدی آن سرو بهشتی

به باغ جاودانی در بکشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

تو تخم عاشقی در دل بکشتی

که بار آید ترا حور بهشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

چو بودی من به مغزت بر، گذشتی

تنت گر مرده بودی زنده گشتی

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲