گنجور

 
۱
۲
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - مراسم صبحانه (یک خانواده زردشتی قدیم)

 

صبح دوم شد سپیده تابانا

زهره هویدا و ماه پنهانا

دست افق مطرفی کشید بنفش

سنجابین پروزش بدامانا

برگ درختان چو می‌کشان به‌صبوح

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۲ - غدیر خم

 

گر نظر در آینه یکره بر آن منظر کند

آفرین‌ها باید آن فرزند بر مادرکند

گر دگربار این‌ چنین بیرون شود آن دلربای

خود یقین می‌دان که اوضاع جهان دیگرکند

کس به رخسار مه از مشک سیه چنبر نکرد

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۸ - بلای گل

 

افتاده‌ایم سخت به دام بلای گل

یارب چو ما مباد کسی مبتلای گل

گِل مشکلی شده‌است به هر معبر و طریق

گام روندگان شده مشکل‌گشای گل

هرگه که ابر خیمه زند در فضای شهر

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۱ - تغزل

 

زلفت از مشگ‌، خط آراید بر صفحهٔ سیم

تا بدان‌، چشم تو را فتنه نماید تعلیم

فتنه‌آموزی مگذار بر آن زلف سیاه

وآن خط مشگین مپسند برآن صفحهٔ سیم

روی تو ماهی سیم است بر او خط چه نهی

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - سرود شاعر

 

ما فقیران که روز در تعبیم

پادشاهان ملک نیمشبیم

تاجداران شامل البرکات

شهریاران کامل‌النسبیم

همه با فیض محض متصلیم

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸ - فقر و فنا

 

بر تختگاه تجرد سلطان نامورم من

با سیرت ملکوتی در صورت بشرم من

این عالم بشری را من زادهٔ گل و خاکم

لیکن ز جان و دل پاک از عالم دگرم من

سلطان ملک فنایم منصور دار بقایم

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۸ - تشبیب

 

در باغ تولیت دوش بودم روان به هرسو

آشفته و نظرباز، دیوانه و غزل‌گو

دیدم به شوخی آنجا افکنده شور و غوغا

عاشق‌کشانِ زیبا گلچهرگانِ مه‌رو

قومی به‌ عشوه ماهر جمعی به چهره باهر

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰ - شجاعت ادبی

 

مردن اندر شجاعت ادبی

بهتر از چاپلوسی و جلبی

من بر آنم که نیست زیر سپهر

صفتی چون شجاعت ادبی

نجبای جهان شجاعانند

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۶ - تغزل

 

بتا اگرچه به صورت تو زادهٔ بشری

ولی به روی درخشان‌، سلاله قمری

بشر نزاده چنین ماه روی غالیه موی

چگونه باورم آیدکه زادهٔ بشری

به چهر و سیما فرزند ماه گردونی

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۷ - عشق و فخر

 

تا به چند اندر پی عشق مجازی‌؟

چند با یار مجازی عشق‌بازی‌؟‌!

چند گردی گرد اسرار حقیقت

ای ندانسته حقیقی از مجازی‌؟

برق عشقست این چه پوشیدش به خرمن

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۹ - به یکی از روزنامه‌نویسان هتاک

 

ابلها زان خط که هر روزش به دفتر می کشی

بر سر تقوی و ایمان‌، خط دیگر می کشی

ساغری کز جرعه‌نوشی‌هاش رانی عیب ما

گر به‌چنگ آری تواش لاجرعه‌ برسر می کشی

شب به عیب پاک مردان‌، خامه را سر می کنی

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۵ - به مناسبت پیوند مصر و ایران

 

ای لطف خوشت صیقل آیینهٔ شاهی

روشن دل تو آینهٔ لطف الهی

عالم متغیر، صفتت نامتغیر

دنیا متناهی‌، هنرت نامتناهی

پروردهٔ آن گوهر پاکی که ز اضداد

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

دل‌فریبان که به روسیهٔ جان جا دارند

مستبدانه چرا قصدِ دلِ ما دارند

دلبران خودسر و هرجایی و روسی‌‌صفتند

ورنه در خانهٔ غیر از چه سبب جا دارند

گاه لطف است و خوشی گاه عتاب است و خطاب

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - ماده تاریخ مرگ صبا

 

صبا روزی که عصرش کرد سکته

به‌ یک‌ مجلس‌ دو من‌ سیب و هلو خورد

هلوی مفت و سیب آمد به‌دستش

ز حرص آن جمله را یکجا فرو برد

دگر سی تخم‌مرغ نیم‌رو را

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - ثروت - زن - کردار

 

داشت‌ شخصی ‌از همه‌ عالم‌ سه‌ دوست

هرسه با او جور و او با هر سه جور

اولین‌، آن ثروتی کز روی سعی

کرده حاصل در سنین و در شهور

دومین‌، حوری‌وشی کاو را نبود

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - سر و ته یک کرباس

 

ای بزرگان به من جواب دهید

کاخر این ملک راکه دارد پاس

ای هژیران ری به من گویید

کیست مسئول این خرابه اساس

از پس هجده سال سعی هنوز

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۷ - زرین جوشنم

 

این شنیدم بینشا در بزم رندان گفته‌ای

یافته ره سستیئی در نظم و نثر متقنم

در سیاست‌ هرچه گفتی‌ دارمت‌ معذور از آنک

بوده‌ای مزدور و بر مزدور نرم است آهنم

این زمان بر نظم و نثرم چرب‌دستی می کنی

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - در سبک عرفان

 

ماییم و دلی ز عشق صد چاک

آشوب سپهر و آفت خاک

چون رای منازعت نماییم

چنبر از چرخ برگشاییم

از پنجهٔ ما جهان‌، جهان نیست

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۲ - عاقبت کار وجدان‌فروش و رها شدن رفیق از بند

 

چون ‌ز حبس ‌جوان ‌سه سال گذشت

مدت حبس او ، به آخر گشت

تاخت بیرون ز حبس بیچاره

بی‌سرانجام و عور و آواره

خانه بر باد و زن طلاق و فقیر

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۲ - صفت عدالت

 

آسمان‌ها ز دل برپا شد

وانجم از عدل عالم‌آرا شد

وین سرادق که بی‌حسابستی

عدل اگر نیستی خرابستی

عدل اگر از میان برافتادی

[...]

۱۶ بیت
ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۴