گنجور

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۲ - در بیان آنکه چون کسی را با حضرت رسالت صلی الله علیه و سلم نسبت دینی درست نباشد دعوی نسبت طینی سودی ندارد

 

پادشاهانه مجلسی می ساخت

نرد صحبت به هر کسی می باخت

برد روزی ز ذوق راهروی

ره بدان جمع سیدی علوی

شوکت و جاه شیخ را چو بدید

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۳ - تفسیر قوله تعالی: قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله

 

با نبی گفت ایزد متعال

که به امت رسان به لطف مقال

ان تحبوا الاله فاتبعون

نیست کار از متابعت بیرون

مایه قرب حق متابعت است

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - در بیان آنکه هر چیزی را که با معشوق در اموری مشابهت باشد به قدر مشابهت عاشق را به او میل افتد

 

هر که در راه عاشقی روزی

خورده باشد غم دل افروزی

هر چه همرنگ یار او باشد

از دل و جان شکار او باشد

مه برآید به سوی او نگرد

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۵ - قصه خلاص کردن مجنون آهو را از دست صیاد به سبب مشابه بودن وی لیلی را

 

صید جویی به دشت دام نهاد

آهوی وحشیش به دام افتاد

بست پایش چو بود در دل وی

کش برد زنده تا نواحی حی

نا نهاده ز دشت پا بیرون

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۷ - در بیان آنکه حضرت شیخ ابوسعید ابوالخیر قدس الله تعالی سره همیشه از خود به ایشان تعبیر کردی و کلمه ما و من را هرگز بر زبان نیاوردی

 

شیخ مهنه که بود پیوسته

از من و مای خویشتن رسته

صد حکایت ز خویش واگفتی

لیک هرگز نه من نه ما گفتی

رفتی اندر صف صفا کیشان

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۸ - اشارت به آنکه نکته در آن چه بوده باشد که حضرت شیخ قدس سره از خود به کلمه ایشان تعبیر کرده نه به او که غایب واحد راست

 

گر تو گویی که شیخ دین ز چه رو

لفظ ایشان وظیفه ساخت نه او

گویمت زانکه لفظ او مطلق

هست اشارت سوی هویت حق

پیش چشم شهود دیده وران

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۶۹ - سؤال و جواب

 

ور تو گویی که کاملان بسیار

ما و من آورند در گفتار

بی شک ایشان بسی شتافته اند

وز من و ما خلاص یافته اند

ما و من بر زبان چرا رانند

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۰ - در بیان آنکه کاملان و عارفان را ملاحظه صورت کثرت از مشاهده سر وحدت باز نمی دارد

 

بلکه چون ابر بر سرت بارد

واندر آن تیرگیت نگذارد

تیرگی های تو فرو شوید

وز گل تو گل صفا روید

تیرگی چیست دود هستی تو

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۱ - اشارت به بعضی از اوصاف و اخلاق حضرت خواجه و اصحاب ایشان ابقاهم الله تعالی ما أمکن البقاء و رقاهم ما تیسر الارتقاء

 

زده اصحاب و خواجه حلقه به هم

چون نگین اند و حلقه در خاتم

رازدانان که راز دین دانند

اسم اعظم ازان نگین خوانند

حبذا حلقه ای که فوج ملک

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۲ - حکایت بر سبیل تمثیل

 

خسروی را که بود فرزندان

وقت رفتن رسید ازین زندان

هر یکی را به حیله کاری و فن

داد تیری که زور کن بشکن

یک به یک را چو قوت تن بود

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۳ - در بیان سر فضیلت نماز جماعت بر نماز منفرد

 

بنگر در نماز وقت عمل

که جماعت در او بود افضل

زانکه از اجتماع قوم و امام

می شود نشئه نماز تمام

یکی از قوم اگر بود ز غرور

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۵ - در بیان آنکه شرط صحبت آنست که همه اصحاب در معرض آن باشند که چون در یکدیگر عیبی بینند به قول یا فعل دفع آن بکنند

 

مرد باید که یار جوی بود

یار چون یافت یار شوی بود

شوید از آب لطف و ابر کرم

از ضمیرش غبار غصه و غم

گر نشیند به دامنش گردی

[...]

جامی
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۷ - رجوع به آنچه پیش از این اشارتی به آن رفته بود

 

پیش ازین ذکر قاصد و نامه

زد به لوح بیان رقم خامه

نامه ای بود بس عظیم الشان

قرة العین خواجه مرسل آن

حاصل نامه آنکه می باید

[...]

جامی
 
 
۱
۷
۸
۹
sunny dark_mode