صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۳
صهر شاهنشه ظهیرالدوله کاوست
با فقیر از همدمی چون لحم و پوست
وی مرا آمد بشوق و ابتهاج
که بنائی کردهام اندر عراج
خواهم اول تو در آن محکم بنا
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۴ - نسبنامه
کنون خواهم دروداز حق دگر باز
بروح انبیا و اهل اعجاز
درد اول بروح پاک آدم
که باشد صفوه الله مکرم
دگر نوح نبیالله و دیگر
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
به نام آنکه بنیاد جهان کرد
عیان نقش زمین و آسمان کرد
بعارف نور قلب و ذوق جان داد
بیان معرفت بعد از عیان داد
به عقل آموخت ادراک حقایق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲ - باب الالف
الف باشد گرت فهم عبارت
بود بر اول الاشیاء اشارت
مقام نقطه کان ذات احد بود
تجلی در الف از نقطه فرمود
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳ - بیان الاتحاد
ز لفظ اتحاد ار نکته دانیاست
شهود حق واحد خوش بیانیاست
همان واحد که بر کل است معبود
ز کل یکتا و کل بر اوست موجود
به او گر متحد باشند اشیاء
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴ - الاتصال
کنون بشنو که در ضمن مقالت
کنم واقف ز سر اتصالت
عیان عید باشد ذات خود را
بهستی متصل ذات الاحد را
ابا قطع نظر اندر کم و بیش
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵ - الاحد
احد در نزد صوفی اسم ذاتست
که مطلق ز اعتبارات صفاتست
بود مشروط او بر شرط اطلاق
زهر نسبت که پنداری بود طاق
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶ - الاحدیه
احدیت بود وصفی که ساقط
در او باشد صفتها با روابط
بود وصفی که او خود عین ذاتست
برون از جمع اسماء و صفات است
نه اسم و رسم را آنجا مقام است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷ - احدیه الجمع
احدیت که جمع اندر بیانست
بلا اسقاط ولا اثبات آنست
بلا اثبات ز آن باشد محقق
که از هر نسبتی فرد است و مطلق
بلا اسقاط ز آنره که در وی
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸ - احصاء الاسماء
اگر صاحبدلی بشنو کماهی
ز من احصا اسماء الهی
تحقق بروی اندر واحدیتی
فنای عبد از رسم دوئیت
فنا از شأن خلقی جمله گشتن
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۹ - الاحوال
بود احوال افاضات مواهب
سوی عید از جناب رب واجب
شود وارد بعبد از حسن اعمال
که قلب و نفس از و گردد نکو حال
ز حق نازل بمحض امتنان است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰ - الاحسان
گر از روی خرد باشی مصدّق
شنو تحقیق احسان از محقق
عبودیت بود تفسیر احسان
اگر یابد تحقیق بهر انسان
کنی آنسان مراعات ادب را
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۲ - ارائک التوحید
شنو زارائک التوحید باری
که آن اسمای ذاتیه است آری
چو کون او مظاهر بهر ذاتست
در اول کان تو گو جمع صفاتست
خود آنرا گفته صوفی واحدیت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۳ - الاسم
ز اسم ار اصطلاح ما بدانی
عجب باشد اگر در لفظ مانی
مراد از اسم نزد ما مسمی است
که او را اعتبار لفظ و معنی است
بوجهی اسم گویم عین ذات است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۴ - الاسماء الذاتیه
کنون گفتارم از اسماء ذاتیست
که مبنی بروجود غیر او نیست
بود مخصوص ذات حی دیموم
بمثل عالم و قدوس و قیوم
خود این اسماء بحکم اولیت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵ - الاسم الاعظم
دگر بشنو بیان اسم اعظم
که آن الله میباشد مسلم
از آن حیثی که الله اسم ذاتست
در او مجموع اسماء صفات است
پس الله جامع مجموع اسماست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶ - الاصطلام
یکی از اصطلاحات اصطلام است
که آنرا گر وله گوئی بنام است
وله بر هیمنه معنا قریب است
کزان پس هیمنه بر دل نصیب است
هیمان گر بدل گردید غالب
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷ - الاعراف
یکی از معنی اعراف بشنو
مقام و رتبه اشراف بشنو
خود آنرا مطلع ار خوانی تمام است
شهود حق مطلق را مقام است
شهود وجه حق در کل اشیاء
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸ - الاعیان الثابته
شنو ز اعیان ثابت اصطلاحی
ز صوفی گر که خود ز اهل صلاحی
خود اعیان عالم علم الهی است
که عین ممکنات آنجا کماهی است
بود مظبوط در بحر الحقایق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹ - الافق المبین والافق الاعلی
افق باشد مبین اندر بدایت
مقام قلب را اما نهایت
یکی زاعلی افق بشنو تو مشروح
بود آن منتهای رتبه روح
الوهیت در اینجا جلوه گر شد
[...]