ابوحمزه خراسانی که مردیست

ز سلاک طریقت رهنوردیست

براه کعبه اندر چاهی افتاد

نه چاهست آنکه در وی ماهی افتاد

بغافل قصر و ایوان جمله چاهست

[...]

شنو باز از دو وجه قید و اطلاق

که لایح گشت صوفی را باشراق

در آن وجهش که اطلاقست در ذات

بود کلی سقوط اعتبارات

دگر وجهش که تقیید است اثبات

[...]

اتّحاد جسم‌ احمد(ص) با علی‌(ع)

چون به‌ حدی شد که‌ آن داند ولی‌

بود رازی در دو یار مهر کیش‌

کآن ز حد جسم‌ و امکان بود بیش‌

وحدت‌ آمد مر مکان را تنگ‌ کرد

[...]

ای دل عاشق‌ کجایی‌ هوش دار

مستی‌ اَر هم‌، بر سخن‌ روپوش دار

پرده را یکباره از مستی‌ مدر

جایِ مهری هم‌ گذار و کن‌ گذر

حرف‌ هایت‌ پرده را یکجا درید

[...]

شد چو موسی‌ ز امر حق‌ شیدای خضر

در بیابان طلب‌ جویای خضر

روز و شب‌ اندر سراغ‌ او شتافت‌

تا ورا در مجمع‌ البحرین‌ یافت‌

مجمع‌ البحرین‌ اگر دانی‌ دل است‌

[...]

گوش جان را دار حاضر ای حکیم‌

بهر تحقیق‌ صراط المستقیم‌

گفته‌ بودم پیش‌ از اینت‌ مختصر

شرح آن اجمال را بشنو دگر

هست‌ ما را تا به‌ حق‌ راهی‌ دقیق‌

[...]

کَیفَ بالله تَکْفُرُون ما را بس است

بهر ارشاد ار به دارِ جان، کس است

مردگان بودید ، حقتان زنده کرد

بر حیات عاریت زیبنده کرد

پس بمیراند ز بعد از زندگی

[...]

هم کسی از مردمان باشد که او

می فروشد نفس خود را مو به مو

تا مگر جوید رضای ذوالجلال

زین رضا جویی بود خیر الرجال

این نشان شیر مردان حق است

[...]

گفت ابراهیم با دانای راز

چون نمایی مردگان را زنده باز ؟

گفت آیا نیست ایمانت بر این

گفت، می جویم شهود اندر یقین

هست اطمینان کامل آن شهود

[...]

تا بداند کآن دورویان آشکار

گفته شد کآیند چون در کارزار

یا کنید از دشمنان سدّ ثغور

یا نماییدش ز حد خویش دور

یعنی اندر راه حق کوشید سخت

[...]

با تو گویند از تو ما را طاعت است

هم در استمرار طاعت منّت است

چونکه بیرون می روند از پیش تو

شب که با هم می نشینند از عتو

فرقه ای ز ایشان به هم گویند باز

[...]

ور کسی جرمی کند بی اشتباه

از صغیره یا کبیره وآن گناه

افکند بر بی گناهی تهمتش

بار بهتان کرده حمل از طاقتش

همچنین حمل گناهی آشکار

[...]

ای گروه مؤمنان می بشنوید

بر خدا و بر رسولش بگروید

باشد این مقصود از اکمال دین

تا که ظن تکمیل یابد بر یقین

چون ز دل دارید بر حق اعتراف

[...]

بعد بسم االله به توفیق خدا

سورة یونس نماییم ابتدا

از الف وز لام و را بشنو نخست

تا شناسی راه و منزل را درست

این حروف ار هیچ داری در نظر

[...]

گفت زآن رو همچنان دادیم جای

ما به ارض او را و هم فرمانروای

ساختی جا هر کجا می خواست او

قلعه ها و خانه ها آراست او

هم رسانیم آنکه را خواهیم ما

[...]

انّ ابراهیم کان امة

قانتا للّٰه حنیفا ملّة

امّت اعنی بوده ابراهیم او

جامع هر فضل و اوصافی نکو

جمع در یک تن نشد آن فضل و داد

[...]

یاد کن روزی که حق گوید عیان

مر شریکانِ مرا خوانید هان

که بُدند از زعمتان همراز من

پس بخوانید ار بوند انباز من

پس مر ایشان را اجابت نی کنند

[...]

گفت ما هرگز نیاییمت فرود

تا نیاید امر ربّت در ورود

آنچه پیش از ما و بعد از ماست آن

وآنچه باشد این و آن را در میان

حاصل آنکه رهن امر حضرتیم

[...]

نیست حق در فعل خود مسئول کس

لیک مسئولند او را خلق بس

جز خدا آیا خدایان دگر

برگرفتند این گروه کور و کر

گو دلیل خود بیارید اندر این

[...]

می نبینی خود تو ای صاحب نظر

هیچ آیا صنع آن ربّ البشر

که چگونه گسترانده سایه را

خواستی ور ساکنش کردی به جا

شمس را کردیم بر ظل پس دلیل

[...]