گنجور

 
صفی علیشاه

وَ مٰا نَتَنَزَّلُ إِلاّٰ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ مٰا بَیْنَ أَیْدِینٰا وَ مٰا خَلْفَنٰا وَ مٰا بَیْنَ ذٰلِکَ وَ مٰا کٰانَ رَبُّکَ نَسِیًّا (۶۴) رَبُّ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مٰا بَیْنَهُمٰا فَاعْبُدْهُ وَ اِصْطَبِرْ لِعِبٰادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیًّا (۶۵) وَ یَقُولُ اَلْإِنْسٰانُ أَ إِذٰا مٰا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیًّا (۶۶) أَ وَ لاٰ یَذْکُرُ اَلْإِنْسٰانُ أَنّٰا خَلَقْنٰاهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً (۶۷) فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ اَلشَّیٰاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا (۶۸) ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی اَلرَّحْمٰنِ عِتِیًّا (۶۹) ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلیٰ بِهٰا صِلِیًّا (۷۰) وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاّٰ وٰارِدُهٰا کٰانَ عَلیٰ رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا (۷۱) ثُمَّ نُنَجِّی اَلَّذِینَ اِتَّقَوْا وَ نَذَرُ اَلظّٰالِمِینَ فِیهٰا جِثِیًّا (۷۲) وَ إِذٰا تُتْلیٰ عَلَیْهِمْ آیٰاتُنٰا بَیِّنٰاتٍ قٰالَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَیُّ اَلْفَرِیقَیْنِ خَیْرٌ مَقٰاماً وَ أَحْسَنُ نَدِیًّا (۷۳)

و فرو نمی‌آئیم مگر بامر پروردگار تو مر او راست آنچه میان دستهای ماست و آنچه در پس ماست و آنچه میان آنست و نباشد پروردگار تو فراموش کار (۶۴) پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست پس بپرست او را و پای دار مر پرستش او را آیا می‌دانی مر او را مانندی (۶۵) و می‌گوید آدمی آیا چون بمیرم هر آینه زود باشد بیرون آورده شویم زنده (۶۶) آیا فکر نمی‌کند انسان که ما آفریدیم او را از پیش و نبود چیزی (۶۷) پس بحق پروردگار تو که حشر کنیم ایشان را با شیاطین پس هر آینه حاضر خواهیم کردشان گرداگرد دوزخ بزانو در آینده (۶۸) پس هر آینه بیرون می‌کنیم از هر گروهی هر کدامشان سخت‌تر است بر خدا از راه نافرمانی (۶۹) پس هر آینه مائیم داناتر بآنان که ایشان سزاوارترند او را بانداختن (۷۰) و نیست از شما مگر که واردشوندۀ آنست باشد بر پروردگار تو واجب حکم کرده شده (۷۱) پس می‌رهانیم آنان را که پرهیزکاری کردند و می‌گذاریم ظالمان را در آن بزانو در آینده (۷۲) و چون خوانده شود بر ایشان آیتهای ما که روشن است گفتند آنان که کافر شدند مر آنان را که گرویدند که کدام یک از آن دو گروه بهترند از راه ما وی و خوب‌ترند از راه مجلس (۷۳)

گفت ما هرگز نیاییمت فرود

تا نیاید امر ربّت در ورود

آنچه پیش از ما و بعد از ماست آن

وآنچه باشد این و آن را در میان

حاصل آنکه رهن امر حضرتیم

بی ز امرش خارج از هر نسبتیم

هم فراموشی ندارد هرگز او

میفرستد وقت خود ما را به تو

او پدید آرنده ارض و سماست

وآنچه در مابینشان از چیزهاست

پس پرستش کن تو در هر حالتش

هم شکیبا باش اندر طاعتش

یعنی ار دانستی آن خلاّق فرد

مر فراموش ایچ شیئی را نکرد

در عبادت باش پس ثابت قدم

هم مباش از طعن بدگویان به غم

دانی اش آیا سمیتی در مقام

کو بود االله یا رحمان به نام

حق تعالی این دو نام مستطاب

داشت از نابخردان اندر حجاب

تا کسی ننهد مر آن را بر بتان

یا به چیزی غیر ذات بی نشان

یا کسی را دانی اندر ماخَلَق

که بود بر نام و وصفی مستحق

چاره پس نبود ز تسلیم و رضاء

اندر احکامی کز او باشد قضاء

یا ولید بن مغیره یا اُبی

گفت ز انکار و تعجب با نبی

کاستخوان ما شود زآن پس که خاک

زنده گردد باز زین ما راست باک

آمد این آیت که گوید آدمی

بعد مردن زنده گردیم این همی

پس برون آورده گردیم از قبور

این بود از عقل نزد ما به دور

یاد آیا نکند انسان که ز طین

آفریدیم آدمی را پیش از این

اندر آن دم هم نبود او هیچ شیء

خواستیمش چونکه زنده گشت و حی

پس به آن پروردگار تو قسم

حشر با دیوانشان سازیم هم

حول دوزخ پس کنیم احضارشان

کآمده باشند بر زانو چنان

پس برون از هر گروه آریم ما

آنکه را سرکش تر است او بر خدا

پس یقین ماییم داناتر بر آن

که به دوزخ اولی اند آن مردمان

از شما نبود جز آنکه او به نار

گشته وارد و این است حتم از کردگار

پس دهیم ارباب تقوی را نجات

ظالمان را واهلیم اندر فوات

یعنی اندر دوزخ و آن غمکده

همچو مردانی به زانو آمده

چونکه خوانده می شود بر مشرکان

آیتی کآن روشن است اندر بیان

گوید آن کو نگرویدند از ظلام

مؤمنان را زین دو فرقه به کدام

یعنی از ما و شما بهتر کدام

از غناء و مجلس و ملک و مقام