گنجور

 
صفی علیشاه

لاٰ یُسْئَلُ عَمّٰا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ (۲۳) أَمِ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ هٰذٰا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ اَلْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ (۲۴) وَ مٰا أَرْسَلْنٰا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلاّٰ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنَا فَاعْبُدُونِ (۲۵) وَ قٰالُوا اِتَّخَذَ اَلرَّحْمٰنُ وَلَداً سُبْحٰانَهُ بَلْ عِبٰادٌ مُکْرَمُونَ (۲۶) لاٰ یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ (۲۷) یَعْلَمُ مٰا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مٰا خَلْفَهُمْ وَ لاٰ یَشْفَعُونَ إِلاّٰ لِمَنِ اِرْتَضیٰ وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ (۲۸) وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلٰهٌ مِنْ دُونِهِ فَذٰلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذٰلِکَ نَجْزِی اَلظّٰالِمِینَ (۲۹) أَ وَ لَمْ یَرَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ کٰانَتٰا رَتْقاً فَفَتَقْنٰاهُمٰا وَ جَعَلْنٰا مِنَ اَلْمٰاءِ کُلَّ شَیْ‌ءٍ حَیٍّ أَ فَلاٰ یُؤْمِنُونَ (۳۰) وَ جَعَلْنٰا فِی اَلْأَرْضِ‌ رَوٰاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنٰا فِیهٰا فِجٰاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ (۳۱) وَ جَعَلْنَا اَلسَّمٰاءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیٰاتِهٰا مُعْرِضُونَ (۳۲)

پرسیده نمی‌شوند از آنچه می‌کنند و ایشان پرسیده می‌شوند (۲۳) بلکه گرفتند از غیر او خدایان بگو بیارید دلیل خود را اینست ذکر کسانی که با منند و ذکر کسانی که پیش از من بودند بلکه اکثر ایشان نمی‌دانند حق را پس ایشان روی گردانندگانند (۲۴) و نفرستادیم پیش از تو هیچ رسولی را مگر که وحی می‌فرستادیم باو که نیست خدایی مگر من پس بپرستید مرا (۲۵) و گفتند فرا گرفت خدای بخشنده فرزندی دانم پاک بودنش را بلکه بندگانید گرامی‌داشتگان (۲۶) پیشی نمی‌گیرند او را بگفتار و ایشان بامر او کار می‌کنند (۲۷) می‌داند آنچه بود میان دستهاشان و آنچه باشد پس پشتشان و شفاعت نمی‌کنند مگر برای کسی که راضی باشد و ایشان از ترس او باشند خائفان (۲۸) و آنکه بگویند از ایشان که منم الهی از جز او پس آن سزا می‌دهیمش دوزخ همچنین سزا می‌دهیم ستمکاران را (۲۹) آیا ندیدند آنان که کافر شدند که آسمانها و زمین بودند بسته پس گشاده کردیم آنها را و گردانیدیم از آب هر چیز زنده را آیا پس نمی‌گروند (۳۰) و گردانیدیم در زمین کوه‌های استوار مبادا که میل کند بایشان و گردانیدیم در آن شکافهای وسیع که راههاست باشد که ایشان هدایت یابند (۳۱) و گردانیدیم آسمان را بامی محفوظ و ایشان باشند از آیتهای آن روی گردانندگان (۳۲)

نیست حق در فعل خود مسئول کس

لیک مسئولند او را خلق بس

جز خدا آیا خدایان دگر

برگرفتند این گروه کور و کر

گو دلیل خود بیارید اندر این

گر شما را هست برهانی چنین

اندر ایشان نیست یک مو قدرتی

وین بود بر نفی تقلید آیتی

زآنکه تقلید است از پندار و ظن

نی ز علم و عقل نزد اهل فن

اینست ذکری آنکه را او با من است

وآنکه پیش از من به وحی ذوالمن است

یعنی این قرآن که هست امّ الکتاب

هم دگر تورات و انجیل از خطاب

پس ببینید اندر آنها هست هیچ

غیر توحید خدا بیبند و پیچ

بلکه حق را می ندانند اکثری

چیست تا فرقش ز شیء دیگری

حق و باطل را نمیدانند چون

پس ز حق باشند زین ره معرِضُون

نی فرستادیم ما هیچ از رسل

سابق از تو رهنما اندر سبل

جز که می شد وحی سویش از درون

لآ إلهَ إلآ أنَا فَاعبُدُون

غیر من نبود خدا یعنی به ذات

پس پرستیدم ز روی التفات

می بگفتند اینکه بگرفت او ولد

از ملایک بی دلیل و بی سند

اوست پاک و هم ملایک در شئون

می بوند ایشان عِبَاد مکْرَمُو ن

بر خدا پیشی نگیرند از کلام

کار بر امرش نمایند آن تمام

داند اسرار ملایک هر نفس

آنچه ز ایشان پیش باشد یا که پس

نه کنند از کس شفاعت بر خدا

غیر آنکه حق بر آن باشد رضا

هم بود از خشیّت حق ترسناک

تا شوند از نقص طاعت ها هلاک

وآنکه گوید از ملایک یا بشر

من خدایم جز خدای دادگر

پس جزاء دوزخ دهیمش وین بجاست

همچنین هر ظالمی را این جزاست

می ندانستند آیا خود ز پند

آن کسان که بر خدا کافر شدند

اینکه بودند این سماوات و زمین

بسته و بر هم نهاده پیش از این

پس گشادیم از هم آنها جمله ما

زنده گرداندیم هر چیزی ز ماء

نگروند آیا که با این بیّنات

مشرکان که نیستشان ره بر نجات

کوهها کردیم در ارض استوار

مردمان را تا نجنباند به کار

هم بگرداندیم در آن کوه ها

راه ها تا راه یابند از ولا

هم بگرداندیم ما این آسمان

سقف محفوظ از فتادن در عیان

بر نگه دارنده است این رهنمون

لیک ز آیاتند ایشان مُعرِضُون