گنجور

 
۱
۲
۳
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

الهی فیضِ مشرب ده که دلگیرم ز مذهب‌ها

نمی‌دانم چه می‌خوانند این طفلان به مکتب‌ها

مشقّت‌های راه آمد برای راحت منزل

اگر مقصد تویی پس مختلف از چیست مذهب‌ها!

سراب از دوری دریا به مردم آب می‌ماند

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵

 

عشق آمده آتش زده در نیک و بد ما

ای دامن ارباب ملامت مدد ما

ما گلبن نوباوة عشقیم و نباشد

جز نالة بلبل گل روی سبد ما

آن عقلْ پریشان شدگانیم که هر روز

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

خاک شد تا در ره او جسم غم پرورد ما

نازها بر دیدة افلاک دارد گرد ما

دوستداران را به مرگ خویش راضی کرده‌ایم

عاقبت درمان درد عالمی شد درد ما

یار بی‌پروا و یاران بی‌وفا، طالع زبون

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

وصل شد باعث جدایی ما

خصم ما گشت آشنایی ما

گرد ما هم به دامنی نرسید

چه رسا بود نارسایی ما

در چمن بال بسته‌تر گشتیم

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

نمی‌پوشد چو خورشید آن پری از هیچ کس رو را

نگه دارد خدا از فتنه‌های چشم بد او را

نظر بر نرگس مستانة جادووشی دارم

که چشمش سرمه‌دان ناز سازد چشم آهو را

برورویش مسلمان را به مصحف سوختن خواند

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

از ناتوانی می‌کشد دوش نفس بار مرا

هر شب نسیمی می‌برد آشفته دستار مرا

صیتم پس از من می‌کشد صوتی به گوش آسمان

جز در گسستن ناله‌ای قسمت نشد تار مرا

یارست با من سرگردان، یاران همه نامهربان

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

جلوة قد تو از چاک دل ما پیداست

این شکافی‌ست که تا عالم بالا پیداست

گرچه از ناز ز هر دیده نهان می‌گردی

عکس روی تو در آیینة دل‌ها پیداست

حسن لیلی مگر از پرده برآمد، که دگر

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

 

منم که مرغ دلم صید عشوه و نازست

پریدن دل کبکم به بال شهبازست

چنان به کنج قفس خو گرفته‌ام که دگر

به یاد خاطر من آنچه نیست پروازست

ز صید دوستی آن نگاه پنداری

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

ز رنگِ می به رخت تا نقاب در پیش است

نگاه را سفر آفتاب در پیش است

تو تا به خلوت آیینه کرده‌ای آرام

مرا چو شعله هزار اضطراب در پیش است

سلوک راه خدا با تو می‌توان کردن

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

گر تو پنداری بتان را بی‌وفایی نیست هست

وربگویی در میان رسم جدایی نیست هست

گر گمان داری که خوبان را غم دل نیست هست

ور بگویی هم که کافر ماجرایی نیست هست

گر گمان داری که هجران کمتر از مرگست نیست

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۹

 

عشق میدانی است کانجا غیر مردی کار نیست

چشم بر کردار باشد گوش بر گفتار نیست

تا شدم عاشق ندیدم یک نفس آسودگی

آفتاب عاشقان را سایة دیوار نیست

بخت بی‌باکانه هر سر می‌خرامد بی‌نقاب

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹

 

وجودت تا ز چشم کیمیای امتیاز افتد

چو سیم قلب یک دم کاش راهت بر گداز افتد

تو کز هول صراط از پا فتادی وه نمی‌دانم

چه خواهی کرد اگر ره بر دم شمشیر ناز افتد؟

چه یکرنگی است این یارب که گر محمود را بر دل

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳

 

دو چشمت میل هشیاری ندارد

ز خواب ناز بیداری ندارد

ندارد خواب خوش بیمار چشمت

چه بیماری که بیداری ندارد!

سر بیماری آن چشم گردم

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰

 

نبرم منّت کس کاش شرابم نبرد

تشنه میرم به لب بحر که آبم نبرد

جنس ناچیز شود، به که به قیمت نرسد

سوختم خام که کس بوی کبابم نبرد

تو به حرف آیی و من می‌روم از خود چه کنم!

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

کس جان ز زخم خنجر مژگان نمی‌برد

تا زهر چشم یار به درمان نمی‌برد

شب نیست کز چکیدة مژگانم آسمان

از دامنم ستاره به دامان نمی‌برد

جز خضر خطّ یار که سیراب لعل اوست

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴

 

گر نسیم صبحگاهی گلستان می‌پرورد

بوی زلف یار را نازم که جان می‌پرورد

خوبی آن گل خدادادست نه کار بهار

این چمن را آبِ دست باغبان می‌پرورد

ناله‌ام را گر کند شاخ گل حسرت رواست

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳

 

دماغم باج ذوق از نشئة سرشار می‌گیرد

گلم از تردماغی بر سر دستار می‌گیرد

به دشمن کرد عهد من وفا یاری تماشا کن

برای خاطر من خاطر اغیار می‌گیرد

ز خود آزرده‌ام راهی به شهر بیخودی خواهم

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۰

 

ز عریانی نیندیشم اگر عالم خطر باشد

که شمشیریم و بر اندام ما جوهر سپر باشد

امید زورقم خواهد گر انباری به دریایی

که در وی از خطر هر قطره دریای دگر باشد

به مطلب نارسایی‌ها مرا نزدیکتر دارد

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲

 

بیوفا و بد و بیدادگرت ساخته‌اند

خوب بودی و دگر خوبترت ساخته‌اند

رحم اگر بر دل زارم نکنی جرم تو نیست

که ز حال دل من بی‌خبرت ساخته‌اند

دی به از هر به و امروز ز هر بد بترم

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۳

 

کج ابروان که چهره به می تاب داده‌اند

از رشک، خم به قامت محراب داده‌اند

کس جان ز زخم خنجر مژگان نمی‌برد

این تیغ را به زهرِ نگه آب داده‌اند

می می‌چکد ز نغمة مطرب، چه آفتند

[...]

۱۱ بیت
فیاض لاهیجی
 
 
۱
۲
۳
 
تعداد کل نتایج: ۵۸