گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۱

 

دردا که بعد واقعه ی کربلا هنوز

از کین پر است سینه ی اهل جفا هنوز

با این خطا که خواست ندانم برای چیست

تأخیر امر محشر و حکم جزا هنوز

خون دو عالم ار همه ریزند در قصاص

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۲

 

خون خدا چو ریخت به خاک از در ستم

شیرازه ی وجود چرا نگسلد ز هم

دشمن نشان آل علی از جهان سترد

تا نام زشت خویش به عالم کند علم

غافل که این چراغ به کشتن نشد خموش

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۳

 

در ماتم تو تا نچکید اشکم از قلم

حرفی ازین حدیث به دفتر نزد رقم

ننگاشت خامه نکته ای از شرح این عزا

نآورد تا چه رگ ز غمت خون دل به دم

ماندند تا عزای تو دارند کاینات

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۴

 

این بود آخر اجر رسول از پیمبری

کامت شد از مودت اولاد او بری

حق پایمال باطل و دین دست سود کفر

حیفا که یافت شرک ز توحید برتری

ابر عطا و بحر کرم با دهان خشک

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۵

 

اقسام ظلم ها که در امکان خلق بود

امت به خاندان نبودت قضا نمود

زین مردم آنچه رفت بر احفاد مصطفی

با وصف کفر سر نزد از عاد یا ثمود

از مسلمین ناصبی این اهتمام رفت

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۶

 

گفتی که خود نکرد کس آن کشته را کفن

با آنکه بود پیکر او را دو پیرهن

بادش ز خاک بادیه پرداخت خلعتی

ز آن پس که گشت کسوت خونش طراز تن

صد قرن بل فزون نتواند نگاشت نیز

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۷

 

خود بر تو عرش و فرش نه تنها گریستند

اقطار کاینات سراپا گریستند

بر بی کیست جن و ملک را جگر گداخت

بر تشنگیت دجله و دریا گریستند

تنها نه دوست را دل و جان ز آتش تو سوخت

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۸

 

بر تشنه کامیش نه همین بحر و بر گداخت

گیتی تمام زیر و زبر خشک و تر گداخت

تنها فرات ز آتش خجلت بر او نسوخت

از شرم وی محیط همی تا شمر گداخت

دریا و رود از دم وی برمدر گریست

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۶۹

 

ای وا دریغ کآل پیمبر جوان و پیر

یکباره گشته کشته و یکباره شد اسیر

خیلی به زیر سم فرس خفته پایمال

جوقی به چنگ اهل جفا رفته دستگیر

اعضا چنان گسیخته از هم که گاه دفن

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۰

 

دردا که دیو و دام بیابان کربلا

بردند تخت و تاج سلیمان کربلا

اشک آب سرد و لخت جگر نان گرم بود

آماده در تدارک مهمان کربلا

فلکی به جودی آمد و فلکی به خون نشست

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۱

 

این کشته سر نهاد به دامان کربلا

کافزود بر حرم شرف و شان کربلا

روح القدس ز قدر وی ار می نبود کی

سودی جبین به مقدم دربان کربلا

بر تربتش ملایکه ساجد نبود اگر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۲

 

نوح غریق یونس عمان کربلا

خضر ذبیح یوسف زندان کربلا

مقهور دیو کفر سلیمان ملک و دین

سلطان یک سواره ی میدان کربلا

میخ خیام تا به زمین استوار کوفت

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۳

 

جز داغ و درد و تاب و تن از خوان کربلا

قوتی نبود قسمت مهمان کربلا

زهر کشنده رست نه حلوای کامه بخش

برعکس نیشکر ز نیستان کربلا

از شرم تشنگان عجب آرم که چون نسوخت

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۴

 

بیع و شرای آب همانا روا نبود

یا مال و جان آل نبی را بها نبود

یک جرعه کس چرا به عوض یا گرو نداد

گر خون و مالشان این هدر آن هبا نبود

میثاق و مهربانی و مردانگی مگر

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۵

 

در شرع رسم رأفت و رحمت بنا نبود

یا بود همان به آل پیمبر روا نبود

باید یکی ز مردم دنیاش بشمرند

گیرم حسین در ره دین پیشوا نبود

از منبع عطاو نوا منع آب چیست

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۶

 

نازل ز آسمان به زمین یک بلا نشد

کآن راقضا به حضرت او رهنما نشد

از ابتدای خلق جهان تاکنون کسی

از خاصگان چو وی به بلا مبتلا نشد

از شست دور سخت کمان کی جز او تنی

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۷

 

داری اگر به سر سر سودای کربلا

دستی بزن به ذیل تولای کربلا

امروز درج مهره مهرش به دل بچین

خواهی اگر شفاعت فردای کربلا

آن می که درد سر ز قفا نیستش بجوی

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۸

 

نفسی که خواند از در حشمت پیمبرش

خون خدا ببین که چها رفت بر سرش

از تن سرش به نوک سنان رفت در هوا

پس پایمال پهنه ی کین گشت پیکرش

خونی که نسبتش به خدا بود ز احترام

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۷۹

 

ازکید خیل کفر خداوند دین دریغ

در خاک و خون طپید به میدان کین دریغ

جم از وفا به صفحه ی خاکش مکان فسوس

دیو از دغا به سینه ی چاکش مکین دریغ

صدری که روح در صف بزمش گزید جای

[...]

صفایی جندقی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی » بند ۸۰

 

گیتی پس از تو دایره اش بی مدار باد

افلاک با درنگ و زمین بی قرار باد

تا تلخ شد زبان به دهان تو از عطش

شهد و شکر به کام جهان ناگوار باد

از حسرت تو شربت تسنیم و سلسبیل

[...]

صفایی جندقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode