این کشته سر نهاد به دامان کربلا
کافزود بر حرم شرف و شان کربلا
روح القدس ز قدر وی ار می نبود کی
سودی جبین به مقدم دربان کربلا
بر تربتش ملایکه ساجد نبود اگر
او پا نسوده بود به سامان کربلا
شاهد شهادت شهدا شاید ار به عرش
دعوی برتری کند ایوان کربلا
تفریق کفر و دین به تبرای قوم کرد
دارای دین مبارز میدان کربلا
مقور بندگان جسور از چه ره شدی
خود گر نخواستی دل سلطان کربلا
معمار کائنات نهاد از نخست عهد
بر سبک سوگ و تعزیه بنیان کربلا
روزی که سرنوشت مکان ها نگاشتند
شد داغ و درد قسمت دیوان کربلا
با صد محیط نایبه طوفان نوح نیست
یک نیم قطره در بر طوفان کربلا
یک باره هر بلا که در امکان دهر بود
آورد سر برون ز گریبان کربلا
جاه شرف به چاه تلف نسبیتش نیست
زندان مصر بنگر و زندان کربلا
نگرفت قالبش به بغل تا به جای قلب
مانند روح تازه نشد جان کربلا
شد زلف و خط و خال جوانان چو خاک سود
تعبیر یافت خواب پریشان کربلا
دل های لخت لخت و جگرهای ریش ریش
جوشید جای لاله ز بستان کربلا
زقوم کفر و زندقه و شاداب و شادخوار
طوبای حق ز تشنگیش خشک برگ و بار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.