گنجور

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸

 

اندر دل من عشق تو چون نور یقین است

بر دیدهٔ من نام تو چون نقش نگین است

در طبع من و همت من تا به قیامت

مهر تو چو جان است و وفای تو چو دین است

تو بازپسین یار منی و غم عشقت

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۴۱ - **‌*

 

تا جهان است؛ کار او این است

نوش او نیش و مهر او کین است

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۹ - فصل فی الصبر والشکر

 

چون شکر ذوق شکر شیرین‌است

نعمت افزای و قوت آیین است

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۷۷ - فصل فی ختم الکتاب

 

سخنم بین چه نغز و شیرین است

منتظم همچو عقد پروین است

سنایی
 
 
۱
۲