ای دریغا که در زمانهٔ ما
هزل آید به کارخانهٔ ما
هزل را خواستگار بسیار است
زنخ و ریشخند در کار است
میل ایشان به هزل بیشتر است
هزل، الحق زجد عزیزتر است
مرد را هزل زی گناه برد
جد سوی عالم اله برد
چون تو جد یافتی ببر از هزل
تا از آن مملکت نباشی عزل
من چو زین شیوه رخ بتافتهام
هر چه کردم طلب، بیافتهام
از ره هزل پا برون بردم
تختهٔ دل ز هزل بستردم
پس برو نقش جد نگاشتهام
علم عشق برفراشتهام
اندرین کارنامهٔ عصمت
بستهام نقش خامهٔ عصمت
بس گهرشان فشاندم از سر کلک
در معنی کشیدم اندر سلک
این سخن تحفهایست ربانی
رمز و اسرارهای روحانی
سخن از آسمان بلندتر است
تانگویی که نظم مختصر است
لفظ او شرح رمز و اسرار است
معنیاش شمع روی ابرار است
نظم نغزش زنکته و امثال
سحر مطلق ولی مباح و حلال
بوستانی است پر گل و نسرین
آسمانی است پُر مَه و پروین
مونس عارفان حضرت حق
قائد طالبان قدرت حق
اهل دل کاین سخن فرو خوانند
آستین از جهان برافشانند
خاطر ناقصم چو کامل شد
به سخنهای بکر حامل شد
هر نفس شاهدی دگر زاید
هر یک از یک شگرفتر زاید
شاهدانی به چهره همچو هلال
در حجاب حروف زهره جمال
اینکه بینی که من ترش رویم
کز عنا پر زچین شد ابرویم
سخنم بین چه نغز و شیرین است
منتظم همچو عقد پروین است
صورت من اگر چه مختصرست
صفتم بین که عالم هنرست
مهر و مه بندهٔ ضمیر منند
عاشق خاطر منیر منند
من چو شمعمکه مجلس افروزم
رشتهٔ جان خود همی سوزم
شمع کردار بر لگن سوزان
روشن از من جهان و من سوزان
این سخنهاکه مغز جان من است
گر بد ارنیک شد زبان من است
نیستم در سخن عیال کسی
نپرم من به پر و بال کسی
تو چه دانی چه خون دل خوردم
تامن این را به نظم آوردم
فکرم القصه حق گزاری کرد
اندرین نظم جان سپاری کرد
پانصد و بیست و هشت آخر سال
بود کاین نظم نغز یافت کمال
در جهان زین سخن بدین آیین
کامل و نغز و شاهد و شیرین،
جز سنایی دگر نگفت کسی
اینچنین گوهری نسفت کسی
هست معنیش اندرون حجاب
چون عروس زمشک بسته نقاب
نخچوان راکه فخر هر طرفست
در جهانش بدین سخن شرفست
در مقامی که این سخن خوانند
عقل و جان سحر مطلقش دانند
خاکیان جان نثار او سازند
قدسیان خرقهها در اندازند
این زمان بهر عزت و تمکین
جبرئیل از فلک کند تحسین
ختم این نظم بر سعادت باد
هر نفس دم به دم زیادت باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر اندوه شاعر از وضعیت کنونی جامعه است که در آن مسخرگی و هزل (فحش و بیاحترامی) بیشتر از علم و جدیت مورد توجه قرار گرفته است. او به این نکته اشاره میکند که مردان به هزل گرایش بیشتری دارند و این موضوع باعث دوری از علم و جد میشود. شاعر خود را از این هزلها دور کرده و به نوشتن آثار عاشقانه و بافایده پرداخته است. او تلاش میکند با آثارش به حقیقت و عشق نزدیک شود و سخنانی عمیق و معانی پربار را عرضه کند. در پایان، شاعر امیدوار است که این سخنان برای جامعه مفید واقع شود و مورد توجه قرار گیرد و کسانی که به این اشعار گوش میدهند به عمق معانی آن پی ببرند.
هوش مصنوعی: ای کاش که در زمانهٔ ما مسائل بیارزش و بیمعنا به جای ارزشها و هنرهای واقعی جای نگرفته بود.
هوش مصنوعی: هزاران خواستگار برای شوخی و بازی هست، در این میان، نیش و کنایه هم فراوان است.
هوش مصنوعی: تمایل آنها به شوخی و بازیگوشی بیشتر از جدی بودن است و حقیقتاً شوخی قابلاحترامتر از سختگیری و جدیت است.
هوش مصنوعی: مرد اگر به گفتههای بیمحتوا و شوخیهای بیفایده بپردازد، به سوی دنیا و مسائل مادی میرود و از روحیات و معارف الهی دور میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که تو به ریشه و اصل خود دست یافتی، از بیمعنی و سبکسری دوری کن تا از آن سرزمین و جایگاهت محروم نشوی.
هوش مصنوعی: من به این شیوه و روش خاصی که دارم، هر چه کردهام برای دستیابی به چیزی بوده، اما به آنچه خواستهام نرسیدهام.
هوش مصنوعی: با کنارهگیری از شوخی و بازیهای بیمعنا، به دل خود آرامش و جدیت بخشیدم.
هوش مصنوعی: پس برو، من نشانی از جد و خاستگاه خود را به تصویر کشیدهام و پرچم عشق را برافراشتهام.
هوش مصنوعی: در این کارنامهای که به پاکی و معصومیت اختصاص دادهام، نقش و اثر قلم را بر روی این پاکی گذاشتهام.
هوش مصنوعی: من از قلم خود، جواهرات زیادی را منتشر کردم و معانی را در دستهبندیهای مختلف ساماندهی کردم.
هوش مصنوعی: این گفتار به عنوان هدیهای از سوی خداوند است و شامل رمزها و معانی عمیق روحانی میباشد.
هوش مصنوعی: سخن همیشه ارزش و اعتبار بیشتری دارد، حتی اگر بهطور مختصر بیان شود.
هوش مصنوعی: واژهها و کلمات او، تبیینکنندهی معانی و رازهای عمیق هستند و مفهومش، همانند شمعی است که در روشنایی خاصی بر نیکان و درستکاران میتابد.
هوش مصنوعی: نظم و آهنگ موسیقی مانند آوازهای سحرانگیز است، اما با این تفاوت که مجاز و حلال است.
هوش مصنوعی: باغی است مملو از گلها و نسرینها، آسمانی است پر از ماه و ستارههای پروین.
هوش مصنوعی: یار و همراه عارفان حق، پیشوای جویندگان و جستجوگران توانمندی و حقیقت الهی است.
هوش مصنوعی: افراد باصفا و دل پاک، وقتی این سخن را میشنوند، از همه چیز دنیا دست میکشند و به آن بیاعتنا میشوند.
هوش مصنوعی: زمانی که ذهن ناقص و ناتمام من به کمال رسید، به کلمات تازه و بینظیری که از دل برمیخیزد، دست پیدا کردم.
هوش مصنوعی: هر لحظه چیزی جدید و جالب به وجود میآید، و هر یک از این مخلوقات دارای ویژگیهای شگفتانگیزتر است.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی در چهرههایی همچون ماه است که پشت پردههایی از الفاظ و کلمات پنهان شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر میبینی که من چهرهای ترش و گرفته دارم، این به خاطر آن است که ابرویم از عنا پر شده و چین و چروک پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: سخنان من چقدر زیبا و دلنشین است، به گونهای که منظم و مرتب مانند نگینی درخشان میباشد.
هوش مصنوعی: هر چند که چهرهام ساده و کوچک است، ولی به ویژگیها و صفاتم دقت کن که پر از هنر و خلاقیتم.
هوش مصنوعی: خورشید و ماه در واقع تابع افکار و احساسات من هستند و به شدت به روح و اندیشهام عشق میورزند.
هوش مصنوعی: من همچون شمعی هستم که در جمع افراد روشنی میبخشم، اما در این مسیر، جان و زندگیام را میسوزانم.
هوش مصنوعی: شمعی که در ظرف داغ میسوزد، نوری را از خود ساطع میکند و به این ترتیب، هم به جهان روشنی میبخشد و هم خودش در آتش میسوزد.
هوش مصنوعی: این حرفهایی که میزنم، عمیقترین بخش وجود من را تشکیل میدهد. اگر نیات من خوب باشد، این کلمات از لحن و زبان من بیرون میآید.
هوش مصنوعی: من وابسته به حرفهای کسی نیستم و به زندگی دیگران نمیپردازم.
هوش مصنوعی: تو چقدر میدانی که من چه درد و رنجی کشیدم تا این شعر را سرودم؟
هوش مصنوعی: فکرم در نهایت به این نتیجه رسید که در این شعر باید جانم را فدای حقیقت کنم.
هوش مصنوعی: در پایان سال 528 هجری، این شعر زیبا به کمال رسید.
هوش مصنوعی: در دنیا از این صحبت به این شکل، همه چیز کامل و زیبا و شاهد و دلنشین است.
هوش مصنوعی: جز سنایی هیچکس به این زیبایی سخنی نگفته و هیچکس به اندازه او چنین گنجی را ننگذارد.
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که معانی و مفهومی که در درون وجود دارد، مانند عروسی است که به خاطر زیباییاش پردهای روی چهره دارد. در واقع، زیبایی و حقیقتی که در درون است، نیاز به کشف و شفافسازی دارد.
هوش مصنوعی: نخچوان، که در هر سو افتخار محسوب میشود، به خاطر این سخن در جهان دارای مقام و ارج والایی است.
هوش مصنوعی: در جایی که این حرفها را میزنند، عقل و روح، جذبه و قدرت شگفتانگیز آن را تشخیص میدهند.
هوش مصنوعی: انسانهای زمینی جان خود را فدای او میکنند و موجودات آسمانی لباسهای خود را کنار میزنند.
هوش مصنوعی: در این زمان، جبرئیل از آسمان برای بزرگداشت و احترام، تحسین و ستایش میگوید.
هوش مصنوعی: امیدوارم که این نظم به خوشبختی ختم شود و هر لحظه بر خیر و برکت آن افزوده گردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.