گنجور

 
۱۲۱

اوحدی » جام جم » بخش ۷۵ - در حضور دل و احیای نفس

 

... بر ضعیفان روا نباشد زور

چه ملخ باشد آن شعیف چه مور

چون حساب از نقیر خواهد بود ...

اوحدی
 
۱۲۲

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٩ - ایضاً له در مدح تاج الدین علی

 

... آزا گر خود همه اعضاش چو کاسه شکم است

هر که با لشکر چون مور و ملخ دیدترا

گفت با خسرو سیاره ز انجم حشم است ...

ابن یمین
 
۱۲۳

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - قصیده در مدح طغا یتمور خان

 

... بپذیر نقدش ار چه که قلبست از آنکه مور

پای ملخ به پیش سلیمان در آورد

چندانک در زمانه شب و روز را فلک ...

ابن یمین
 
۱۲۴

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٧ - وله ایضاً در مدح تاج الدین علی سربداری و بیان رفع نقار و کدورتی که بین سرداران بوده

 

... شرط نیکو بندگی و رسم زیبا محضری

جمع دیدم لشکری انبوه چون مور و ملخ

هر یکی همچون هژبری ازدعات لشکری ...

ابن یمین
 
۱۲۵

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸

 

... سر بپای تو در افکندم و عقلم میگفت

مور با پای ملخ پیش سلیمان برخاست

سخن زلف تو ناگه بزبان آوردم ...

ابن یمین
 
۱۲۶

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١۵

 

... از بیم لشگرش که چو موراند بیشمار

دشمن ملخ صفت پس زانو نشسته باد

دایم ز گوشه جگر خصم جغد فال ...

ابن یمین
 
۱۲۷

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۶ - باز آمدن سام به درگاه فغفوره

 

... علم قبه ماه را داده بوس

سپاهی چو مور و ملخ در شتاب

سبک شد عنان و گران شد کار ...

خواجوی کرمانی
 
۱۲۸

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۶ - لشکر کشیدن به جنگ نیمه‌تنان به یاری سام

 

... به روی هوا دید بربسته نخ

پری در زمین همچو مور و ملخ

به سوی جزیره بیاراست جنگ ...

خواجوی کرمانی
 
۱۲۹

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۴ - لشکر کشیدن فغفور به جنگ سام

 

... در گنج بگشاد و زر برفشاند

سپاهی چو مور و ملخ را بخواند

همه جنگجویان پرخاشگر ...

خواجوی کرمانی
 
۱۳۰

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

... خواجو اگر چه بیش نخیزد ز دست تو

پای ملخ بنزد سلیمان که می برد

خواجوی کرمانی
 
۱۳۱

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵

 

... جان چه بود تا کنیم در ره عشقش نثار

پای ملخ چون بریم نزد سلیمان عشق

عقل درین دیر کیست مست شراب الست ...

خواجوی کرمانی
 
۱۳۲

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۱۵ - وله

 

... صورت نام تو نقشست بر ایوان سخن

من همان مور ضعیفم سخنم پای ملخ

که برم تحفه بنزدیک سلیمان سخن ...

خواجوی کرمانی
 
۱۳۳

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

... حیف بود دست شه بخون گدایان

صید ملخ کار شاهباز نباشد

بنده چو محمود شد خموش که سلطان ...

خواجوی کرمانی
 
۱۳۴

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

... سوی بحر باران فرستاده ام

مرا شرم بادا که پای ملخ

بنزد سلیمان فرستاده ام ...

خواجوی کرمانی
 
۱۳۵

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷۲

 

... کفن خود چو کرم پیله تند

خیل کرمان تو مورگیر و ملخ

با سلیمان و ملک او چه زند ...

سلمان ساوجی
 
۱۳۶

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - سیل حادثه

 

... رود را آن نیک زن تا جاودان بدرود کرد

لشکر دیوارچه چون مور و ملخ صف در صف است

هیچ باکی نیست چون خاتم به دست آصف است ...

سلمان ساوجی
 
۱۳۷

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

... چند گویی که باغمش چونی

ملخ و کشتزار چون باشد

بار بر سر گرفته ره درپیش ...

سیف فرغانی
 
۱۳۸

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

... جان بر طبق نهاده بدست نیاز دل

پای ملخ بنزد سلیمان همی برند

آن دوست را بجان کسی احتیاج نیست ...

سیف فرغانی
 
۱۳۹

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴

 

... چون من گدای هیچ کس جز جان ندارم دست رس

معذورم ار پای ملخ نزد سلیمان می برم

من کار عشق دوست را آسان همی پنداشتم ...

سیف فرغانی
 
۱۴۰

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۴ - و کتب الیه ایضا

 

... و گرچه من از حشمت تو نیارم

که پای ملخ زی سلیمان فرستم

ازین شمسه نوری بخورشید بخشم ...

سیف فرغانی
 
 
۱
۵
۶
۷
۸
۹
۱۲
sunny dark_mode