قومی که جان بحضرت جانان همی برند
شور آب سوی چشمه حیوان همی برند
بی سیم و زر گدا و بهمت توانگرند
این مفلسان که تحفه بدو جان همی برند
جان بر طبق نهاده بدست نیاز دل
پای ملخ بنزد سلیمان همی برند
آن دوست را بجان کسی احتیاج نیست
خرما ببصره زیره بکرمان همی برند
تمثال کارخانه مانی نقش بند
سوی نگارخانه رضوان همی برند
اندر قمارخانه این قوم پاک باز
دلق گدا و افسر سلطان همی برند
این راه را که ترک سراست اولین قدم
از سر گرفته اند و بپایان همی برند
میدان وصل او ز پی عاشقان اوست
وین گوی دولتیست که ایشان همی برند
بیچارگان چو هیچ ندارند نزد دوست
آنچه ز دوست یافته اند آن همی برند
گر گوهرست جان تو ای سیف زینهار
آنجا مبر که گوهر از آن کان همی برند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف گروهی از مردم میپردازد که با عشق و علاقه به خداوند و معانی والای زندگی نزدیک هستند. این افراد بدون توجه به مال و دارایی مادی، خود را به معشوق ارائه میکنند و جان خود را به او تقدیم میکنند. آنها به جای وسوسههای دنیوی، به دنبال وصال محبوب هستند و اهمیت خود را در نزد معشوق میدانند. هیچ چیزی از دنیا مانع رسیدن آنها به عشق واقعی نمیشود و آنچه از دوست پیدا کردهاند را ارزشمند میشمرند. در نهایت، شاعر به گوشزد میکند که اگر جان و روح تو ارزشمندند، نباید به جایی بروی که دیگران به آن دسترسی دارند.
هوش مصنوعی: مردم به عشق و شوق معشوق خود در حال حرکت هستند و مانند آب که به طرف چشمه حیات میرود، آنان نیز به سرعت و با اشتیاق به سوی محبوب خود میشتابند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که افرادی که به ظاهر چیزی ندارند و در فقر به سر میبرند، اما با نیت و روح بزرگ خود، بهترین هدیهها را به دیگران میدهند. این افراد میتوانند ارزشمندتر از ثروتمندان واقعی باشند، چرا که آنها با محبت و انسانیت خود، جان و دل دیگران را شاد میکنند.
هوش مصنوعی: روح و جان من برای رسیدن به خواستههای دلم به پاهای ملخ میماند که به سمت سلیمان میروند.
هوش مصنوعی: دوست، به هیچ کس وابسته نیست و میتواند مستقل عمل کند، مانند خرما که در زیر درخت بکرمان به خوبی رشد میکند و نیازی به کمک ندارد.
هوش مصنوعی: تصویر کارخانه مانی به سمت نگارکدۀ بهشت در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: در قمارخانه این افراد، پاکبازها و افراد با نیت خوب، دلقکهای فقیر و تاجداران را به بازی میگیرند و آنها نیز به یک اندازه در خطر باخت قرار دارند.
هوش مصنوعی: این مسیر که از زمین آغاز میشود، نخستین قدم را با جدیت برداشتهاند و تا پایان آن را ادامه میدهند.
هوش مصنوعی: میدان ارتباط و نزدیکی با او برای عاشقانش فراهم است و این مسأله، نعمتی است که آنها از آن بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: بیچارگان که چیزی از دنیا ندارند، نزد دوست چیزی نمیبرند. اما آنچه را که از دوست به دست آوردهاند، با خود میبرند.
هوش مصنوعی: اگر جان تو ارزشمند باشد، ای سیف، احتیاط کن که آن را به جایی نبر که در آن سنگهای قیمتی را از معدن خارج میکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قومی که ره به منزل خوبان همیبرند
اقبال مایهایست که ایشان همیبرند
جان میبرند تحفه به نزدیک یار خویش
خرما به بصره، زیره به کرمان همیبرند
جان را در آن دیار چه قیمت بود ولی
[...]
این غافلان که دست به پیمانه میبرند
از چشم شیر شمع به کاشانه میبرند
جان چون کمال یافت نمانند در بدن
انگور چون رسید به میخانه میبرند
چندین هزار ملک سلیمان به باد رفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.