صدف دُرِّ معانی دُر دریای علوم
بلبل باغ فصاحت گل بستان سخن
ایکه هنگام سخن جان جهان زنده بتست
سخنت تحفه ی جانست و توئی جان سخن
چو شکر می شکند نرخ شکر می شکند
طوطی منطقت اندر شکرستان سخن
در بیانت سخن ار سحر حلالست چراست
در بنات قلم سرزده ثعبان سخن
تا بر ایوان سخن صورت معنی نقشست
صورت نام تو نقشست بر ایوان سخن
من همان مور ضعیفم سخنم پای ملخ
که برم تحفه بنزدیک سلیمان سخن
چون محمد تو باحسان سمری و ز پی آن
طبع خواجو بمدیحت شده حسّان سخن
تا جهان باد مبادا ز وجودت خالی
که جهانرا توئی امروز جهانبان سخن
شش جهة دمدمه ی صیت تو بادا که توئی
حاصل شش جهت و زبده ی ارکان سخن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون ننالم که خزان گشت گلستان سخن
رفت در موسم گل رونق بستان سخن
در بهاریکه شود نقش قدم چشم براه
رفت در خاک خرد چشمه حیوان سخن
طالب گوهر معنی بکجا روی نهد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.