گنجور

 
۴۱

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۵ - اسلام آوردن زلیخا

 

... تا قیامت می نجوید چرخ پیر

جز علی اکبر برای وی نظیر

هر که را شوق نبی میزد بسر ...

... اشبه مردم به اخلاق الرسول

هیجده ساله علی اکبرم

می رود یا رب چو جان از پیکرم ...

صامت بروجردی
 
۴۲

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۷ - قضیه حضرت خلیل با نمرود

 

... عال حسینند و سبط رسول

روان علی نور چشم بتول

چو شامی شنید از یزید این جواب ...

صامت بروجردی
 
۴۳

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۲۹ - امتحان طبیب موصلی

 

... گفت با وی آن طبیب موصلی

رو به درگاه حسین بن علی

شد شتابان کودک افسرده حال ...

صامت بروجردی
 
۴۴

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۱ - وداع حضرت علی‌اکبر با مادر(ع)

 

... چون گشت غریب و بی مددکار

بگرفت به کف علی اکبر

در دم پی یار پدر سر ...

... باشد سر اکبر ارمغانت

صامت ز غم علی اکبر

بر جان جهان فکندی آذر ...

صامت بروجردی
 
۴۵

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۴ - رحلت فاطمه زهرا (س)

 

... نمود از نفس دهر میل باغ جنان

نمود رو به علی کای انیس دل گیرم

ز دهر کرده الم یا علی ز جان سیرم

مرا بروی تو آخر نظاره افتاده ...

صامت بروجردی
 
۴۶

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۶ - در بیان شهادت میثم تمار

 

... باید اندر خون خود آغشتنت

گفت مولایم علی داده خبر

که برادرم کشی با نه نفر ...

... تیری از کین زبانم از دهان

گفت مولایت علی کذاب بود

گفت کذب اندر کلام وی نبود ...

... نزد خلق کوفه با صوت جلی

کرد ظاهر مدح و اوصاف علی

گفت چون بر عترت طه درود ...

... کاکل اکبر پریشان می کند

آن علیل از سینه آهی برفروخت

کز تف آن آه نه افلاک سوخت ...

صامت بروجردی
 
۴۷

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۱ - قصه معراج و شهادت حضرت امیر(ع)

 

... تا کنند آیینه دل منجلی

از نگاه ماه رخسار علی

نزد ایزد با تمنای تمام ...

... در زمین از وصل حیدر کامکار

با علی هستند دایم روبرو

شادکام از لذت دیدار او ...

... آه از آن ساعت که بی تاب و توان

شد علی در خانه از مسجد روان

آه کلثوم جگر خون سرکشید ...

صامت بروجردی
 
۴۸

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۳ - دفن اجساد شهدا

 

... این شبیه جد خود پیغمبر است

هیجده ساله علی اکبر است

حالیا نبود مجال دفن او ...

صامت بروجردی
 
۴۹

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱ - کتاب المراثی(والمصائب)

 

... شما چرا به رهش ترک جان و سر نکنید

بهار عمر علی اکبرش خزان گردید

چرا هوای گلستان ز سر بدر نکنید ...

صامت بروجردی
 
۵۰

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۶ - در شکایت از سپهر و گریز به مصیبت

 

... لنگررونق ایجاد ز صرصر شکند

دست عباس علی را کند از تیغ جدا

در جنان پشت علی ساقی کوثر شکند

داغ اکبر بنهد بر دلا لیلای حزین

تیر پران به گلوی علی اصغر فکند

پا کند بزم عروسی ز برای قاسم ...

صامت بروجردی
 
۵۱

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۰ - زبان حال حاضر حضرت امام حسین(ع)

 

... تا نبینم به زمین جسم عزیز قاسم

تا نبینم شده مقول علی اکبر من

تا نبینم که زند شمر ستمگر سیلی ...

صامت بروجردی
 
۵۲

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۱ - زبان حال خاتون محشر در خانه خولی

 

... دام از چیست که مژگان تو ریزد خوناب

یاد از تیر گلوی علی اصغر داری

تا تو صامت شده ای نوحه سرای شه دین ...

صامت بروجردی
 
۵۳

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۱۲ - زبان حضرت امام حسین(ع)

 

... هنوز تیغ به روی حسین کسی نکشیده

هنوز بر رخ آل علی کس آب نبسته

صدای العطش کودکان کسی نشنیده ...

صامت بروجردی
 
۵۴

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۱ - همچنین فی‌المرثیه

 

... به پیش آفتاب از تیر پران سایبان دارد

علی اصغر به روی دست یاب از گریه شد خاموش

قضا گفتا که این بلبل فغان از باغبان دارد ...

صامت بروجردی
 
۵۵

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۳ - رسیدن خبر شهدای کربلا به مدینه

 

... به نوک نیزه سوی شام رفت با رخ انور

نوشته بود که لعب لب حسین علی را

کبود کرد یزید لعین ز ضربت خیزر ...

صامت بروجردی
 
۵۶

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۴ - زبان حال امام بر سر تربت جدش

 

... یقین دارم که اندر این سفر بایست گردیدن

علی اکبر من طعمه شمشیر با جدا

یقین دانم ز قحط آب طفل شیر خوار من

علی اصغر شود سیراب ز آب تیر یا جدا

یقین دارم که از قطع دو دست حضرت عباس ...

صامت بروجردی
 
۵۷

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۵ - وداع سکینه خاتون با امام

 

... شده است صورت طفل یتیم تو نیلی

خوشا به حال علی اکبر و علی اصغر

که در جوار تو افتاده پیکر بی سر ...

صامت بروجردی
 
۵۸

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۲۶ - در عشق و گریز مصیبت

 

... خم نگشته ز غم مرگ برادر کمری

جز علی اکبر ناکام ندیده است کسی

به دم تیغ فرستد پسری را پدری ...

صامت بروجردی
 
۵۹

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۳۱ - ورود آل عصمت به زمین کربلا

 

... بر حجله شادی سرپا دیده تر زد

شمع شب غمخواری لیلا علی اکبر

قید همه یاران وطن را به سفر زد ...

صامت بروجردی
 
۶۰

صامت بروجردی » کتاب المراثی و المصائب » شمارهٔ ۳۲ - مصیبت ملمع

 

... زینب ام المصیبه کرد روی سوی نجف

بر علی کای مقتدای راکعون الساجدون

یا ابا قد حرقوا اعداینا فسطاطنا

در زمین کربلا بی کس و انتم تنظرون

ای ز صولت لا فتی الا علی در شان تو

می برد شمر از سرم چادر فکیف تبصرون ...

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
sunny dark_mode