دلا در کربلا بنگر چه غوغایی عیان دارد
حسین تشنهلب افغان ز جور کوفیان دارد
نشسته کشتی ایجاد از جور خسان در گل
چو دریا کربلا بس موجهای بیکران دارد
سکینه در نوا در نینوا از العطش چون نی
از آن غافل که اندر چشم خود آبی روان دارد
عجب نبود که زینب در برنا محرمان گرید
چو نتواند ز بیتابی غم دل را نهان دارد
قد خم گشته لیلا نباشد از ره پیری
که خار غم به پای دل ز داغ نوجوان دارد
تن نوباوه زهرا برهنه در صف میدان
به پیش آفتاب از تیر پران سایبان دارد
علی اصغر به روی دست یاب از گریه شد خاموش
قضا گفتا که این بلبل فغان از باغبان دارد
عروس قاسم داماد اندر حجله ماتم
به رنگ کهربا از غم رخ چون ارغوان دارد
اگر از گردش دوران حسین در کوفه شد مهمان
در آنجا بیحیایی همچو خولی میزبان دارد
بهار عشرت (صامت) چو شد صرف عزاداری
برای عزت فردا دو چشم خونفشان دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وقایع عاشورا و مصائب امام حسین (ع) و اهل بیت او در کربلا اشاره میکند. او از تشنگی حسین و غمهای خانوادهاش صحبت میکند. سکینه، دختر حسین، به علت عطش در نینوا گریه میکند و زینب، خواهر حسین، از درد و بیتابیهای خود نمیتواند خود را پنهان کند. لیلا مادر قاسم نیز دلش به خاطر داغ فرزندش خون است و علی اصغر، فرزند حسین، در آغوش پدرش به آرامش میرسد. در نهایت، شاعر از عزاداری و سوگواری یاد میکند و به یادآوری مصائب اهل بیت میپردازد.
هوش مصنوعی: به دل نگاهی به کربلا بینداز، جایی که حسین در تشنگیاش به خاطر ظلم کوفیان فریاد میزند و برخی از اوضاع به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: کشتی حیات به دلیل ظلم و ستم برخی افراد در گل و لای گرفتار شده است، مانند دریا که در کربلا موجهای بیپایانی دارد.
هوش مصنوعی: سکینه در نینوا به خاطر تشنگی مانند نی ناله میزند، غافل از این که در چشمان خود آبی جاری دارد.
هوش مصنوعی: شگفتی ندارد که زینب در جوانی و در حضور نزدیکانش اشک بریزد، زیرا او نمیتواند از شدت غم دلش را پنهان کند.
هوش مصنوعی: لیلا دیگر جوانی و زیبایی سابق را ندارد و تبدیل به فردی پخته و پیر شده است. در دل او، غم و داغ جدایی از جوانی و عشق حقیقی سنگینی میکند و مانند خار بر پایش میزند.
هوش مصنوعی: بدن جوان و زیبای زهرا در وسط میدان، در برابر تابش آفتاب، از تیرهایی که پرتاب میشود، سایبانی ندارد و برهنه است.
هوش مصنوعی: علی اصغر در دستان پدرش به شدت گریه میکرد و ناگهان به سکوت فرو رفت. قضا و قدر به این حالت او اشاره کرد و گفت که این بلبل در حال ناله و شکایت از باغبانش است.
هوش مصنوعی: عروس قاسم در شب عروسی خود، با حالتی غمگین و چهرهای مانند گل ارغوانی که به خاطر تلخی و غم رنگ باخته، در اتاقی پر از اندوه و لباسهایی به رنگ کهربایی دیده میشود.
هوش مصنوعی: اگر حسین، در کوفه با تمام مشکلاتی که داشت، مهمان کسی شود، میبیند که در آنجا شخصی بیحیایی مثل خولی وجود دارد که به عنوان میزبان او عمل میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که بهار شادی و خوشی به پایان میرسد و به عزاداری برای آیندهای پرچالش و نگرانکننده میپردازیم، چشمانمان پر از اندوه و اشک میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر موری سخن گوید، و گر مویی روان دارد
من آن مور سخن گویم، من آن مویم که جان دارد
تنم چون سایه مویست و دل چون دیده موران
ز هجر غالیه مویی، که چون موران میان دارد
اگر مر آب و آتش را مکان ممکن بود مویی
[...]
اگر ذاتی تواند بود کز هستی توان دارد
من آن ذاتم که او از نیستی جان و روان دارد
وگر هستی بود ممکن که کم از نیستی باشد
من آن هستم که آن از بینشانیها نشان دارد
وگر با نقطهای وهمم کسی همبر بود او را
[...]
غلام آن سبکروحم که با من سر گران دارد
جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد
مرا گر دوستی با او به دوزخ میبرد شاید
به نقد اندر بهشتست آن که یاری مهربان دارد
کسی را کاختیاری هست و محبوبی و مشروبی
[...]
هوای بوستان خوش گشت و باده لطف جان دارد
کنون هر کس که جان دارد، هوای بوستان دارد
سحرگه بکر غنچه ها باده ها خورده ست در پرده
همه سرخی رو بدهد گواهی، گر نهان دارد
کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
[...]
نگارا دل همیخواهد که عشقت را نهان دارد
ولیکن اشک را نطق است و رنگ رو زبان دارد
اگر چه آتش مجمر ندارد شعلهٔ پیدا
ولیکن عود نتواند که دود خود نهان دارد
کسی کز درد عشق تو ندارد زندگیِّ دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.