گنجور

 
۱۹۴۰۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱

 

... وین شاه کله دار به درویش کند ناز

بیگانه در آن خانه محالست برد راه

کو خویش پرست آمد و بر خویش کند ناز ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸

 

سه شنبه خواند مرا آن صنم به خانه خویش

که مرهمی نهد از راه مهر بر دل ریش

سه شنبه گشت دوشنبه دوشنبه آدینه ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

... با سپاه اشک و فوج آه این کشور گرفتم

همت مردان راه حق ازین صد ره فزون شد

هر چه گویی بیش از این همتت باور گرفتم ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

 

... خام بودم در محبت پختم از غم سوختم

راه دولت را در آیین گدایی یافتم

درس شاهی را ز لوح بندگی آموختم ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

تا رخ شمس السعاده تافت در ایوان

سر زد ایوان ز راه فخر به کیوان

بود شب جمعه و چهارم شعبان ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

... گر نصیبت شد دو عالم برخی یکتار مو کن

هرچه هست از خشک و تر در راه وی آتش بجان زن

هرچه بود از نیک وبد قربان آنروی نکو کن ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳ - در ستایش پرنس ارفع الدوله

 

... از خاوران در باختر با شاه ما شد در سفر

همراه وی در بحر و بر فضل خداوند آمده

گویی ز نو روح الامین آمده ز بالا بر زمین ...

... ملک از قدومش تازه چون مغز خردمند آمده

میری که گردون جاه او دولت رفیق راه او

غم در دل بدخواه او چون کوه الوند آمده ...

... در دام مهرت گردنم همواره در بند آمده

از خاک راهت شد گلم زین ره بکامت مایلم

در حضرتت جان و دلم بس آرزومند آمده ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴

 

... با من به زبان آمده گفتند که ای طفل

مادر ز چه افکند زبونت به سر راه

اکنون ز سر خاک برندت سوی افلاک ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۰۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

... برخیز و جامی نوش کن از لعل شیرینم همی

نشناختم آن ماه را شمع و چراغ راه را

نادید چشمم شاه را از اشک خونینم همی

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

... آن ترک قندهاری و آن لعبت طرازی

اندر مقام محمود چون راه نمیدهندت

در معرض حریفان دعوی مکن ایازی ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱

 

... بسپار به زودی شتر سبط کنانه

برگرد از این راه و مجو عذر و بهانه

بنویس به نجاشی اوضاع شبانه ...

... آن را که خبر نیست فکار است ز افکار

زی کشور قسطنطین یک راه بپویید

وز طاق ایاصوفیه آثار بجویید ...

... و آن اهرمن شوم به خرگاه پری شد

پیراهن نسرین تن گلبرگ طری شد

آلوده به خون دل و چاک از ستم خار ...

... بر لوح مه و مهر فروغی و ضیایی

در کشور تجرید مهین راهنمایی

بر لشکر توحید امیرالامرایی ...

... آن را که به کار تو بگوید چه و چون بر

ایزد شودش سوی فنا راهنمون بر

کاندر دو جهان نیست ترا جز به خدا کار ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

... بسایه دولتش آسوده زین شبرنگ آهن سم

معاذالله اگر فرزند سازد راه دانش گم

نفرساید پدر جانش بزخم مار یا گژدم ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲

 

... درون سنگ بشکافی روان کوه بگدازی

گهی راه زمین پویی گهی زی چرخ پروازی

به پهنای زمین گردی به بالای فلک تازی ...

... به ماه و خور هم آغوشی و با گردون هم آوازی

به طالع گشته همراهی به دولت برده انبازی

به هر کاری سوی انجام پی برده ز آغازی ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در نکوهش مشروطه خواهان دروغی و زمامداران پس از بمباردمان رواق مطهر امام هشتم

 

... کشتی بادی و باب المندب

راه باریکتر از رشته موی

روز تاریکتر از نیمه شب ...

... نیست یکتن که به قرپوس نماند

غیر خون دل و پیراهن عار

بهر ما مشرب و ملبوس نماند ...

... نفس این چو دم حداد است

ای قوی پنجه که در راه نفاق

ستمت راحله جورت زاد است ...

... ای ستمدیده ازین ملک خراب

راه تونی بسپر یا طبسی

نرسی جانب مقصد ز طریق ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - در اندرز احزاب سیاسی باتحاد و ترک اختلاف

 

... مگس انگبین و مور ضعیف

ندهد راه غیر در لانه

تو ازین هر دو بی خیال تری ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - چهارده بند ادیب الممالک در مراثی اهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین

 

... ای ساربان به کعبه مقصود محملم

گر می بری بران شتر از راه کربلا

وی رهنمای قافله این کاروان بکش ...

... آمد میان معرکه گفت ای گروه دون

کز راه حق شدید بیک بارگی برون

از جورتان طپید بخون اکبر جوان ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - حشرات الارض بهارستان

 

... در طره کدبانو زیر بغل درویش

هان ای کنه ی لاغر بین چشم به راه خویش

موی سگ و بال مرغ کرک بز و پشم میش

ای کارتنه بر تن تاری دو چو جولاهه

وز طاق به گنبد کش صد پرده ز بیراهه

هان ای عجل بیمار بگریز ز بوی مشک ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

... نه نیوشنده صوت و نه سراینده قول

نه نماینده راه و نه گشاینده باب

آدمی اینجا چون آدمیت شد نایاب ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۱۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - خطاب به آقای میرزا هادی حایری و گله از ابناء زمان

 

... زین ره به هوشمندان پیمود جام مستی

تا یکسره گرفتند راه هوا پرستی

منا لغیرنا شد آمد لنا علینا ...

... اندر حجاز شد یار و اندر عراق نشناخت

در راه همسفر بود و اندر وثاق نشناخت

محبوب سیمتن را سینه ز ساق نشناخت ...

ادیب الممالک
 
۱۹۴۲۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷

 

... در دلم جز غم و در سینه بجز آه نماند

عیش و شادی را در خلوت من راه نماند

عزت و ثروت و ناز و شرف و جاه نماند ...

ادیب الممالک
 
 
۱
۹۶۹
۹۷۰
۹۷۱
۹۷۲
۹۷۳
۱۰۱۶