گنجور

 
۱۸۰۱

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح ملک اتسز

 

... حاسدت با ندم ندیم شده

چرخ از زادن چو تو شاهی

تا بروز قضا عقیم شده ...

... دهر از خدمت تو خالی نیست

چرخ با همت تو عالی نیست

باطن و ظاهر ترا زیور ...

... خیل احداث روزگار مرا

نکند قصد من چو بیند چرخ

بر چنان باره ای سوار مرا ...

... عالم از دشمنانش خالی باد

این نه اسبست چرخ گردانست

مرکب خاص شاه گیهانست ...

وطواط
 
۱۸۰۲

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۵ - هم در مدح اتسز گوید

 

... فخر ملوک نصرة دین بو المظفرست

شاها چو چرخ قاهر و چون دهر قادری

در معرکه یگانه و در فضل نادری

اندر جلال قدر چو چرخ ثوابتی

وندر کمال فضل چو کان جواهری ...

وطواط
 
۱۸۰۳

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۶ - در مدح ابوالمظفر اتسز

 

... در دو حالت اصل سور و مایه ماتم تویی

با جلال همچو چرخ بیستون عالی تویی

با وفاق همچو کوه بیستون محکم تویی ...

... خاطر اهل زمین بر مدحتت مقصور گشت

همت چرخ فلک بر خدمتت مقصور باد

وطواط
 
۱۸۰۴

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۷ - نیز در مدح اتتسز

 

... از دست فراق جان خراشت

بر چرخ همی رسد خروشم

جز با رخ همچو زر نباشم ...

... در پیش تو آسمان سپر باد

قدر تو چو چرخ با شرف گشت

امر تو چو دهر با خطر باد ...

وطواط
 
۱۸۰۵

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۸ - هم در مدح اتسز

 

... از قبه های ارزق گردون خیام زد

وز بیم تیر حادثه چرخ کبود فام

در دیده مخالف جاهت سهام زد ...

... امر تو شاهراه قضا و قدر گرفت

چرخ سفید کار ندارد سیه گلیم

آنرا که بر خجسته در تو مقر گرفت ...

... اعلام شرع را ظفر از خنجر تو خاست

اجرام چرخ را خطر از اختر تو باد

چونانکه هست لشکر تو شرع را مطیع ...

... هر چان صلاح دین تو باشد بر و باد

چرخی تو و جلال و خطر کوکب تو گشت

بحری تو و کمال و هنر گوهر تو باد ...

وطواط
 
۱۸۰۶

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۹ - در رثای سید معزالدین بهاء الدین علی بن جعفر نعمه

 

... ناله و نوحه گشت کار پدر

تا ترا چرخ کرد یار فنا

صد هزاراران غمست یار پدر ...

... گاه در بند دهر ممتحنم

گاه در دست چرخ مقهورم

کرد گردون ز درد تو قیعم ...

... چاکر همت رفیع تو باد

چرخ و ایام در همه احوال

این معین تو و آن مطیع تو باد ...

وطواط
 
۱۸۰۷

وطواط » ترجیعات » شمارهٔ ۱۰ - در مدح ملک اتسز

 

... چون مرغ مرا هجر تو در دام گرفته

در زاویه عشق تو افگنده مرا چرخ

و اندوه توام گرد در و بام گرفته ...

وطواط
 
۱۸۰۸

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح ملک اتسز

 

... آن خداوندی که عالم را نصیب از رأی اوست

دهر زیر دست او و چرخ زیر پای اوست

ای دل شیران عالم صید دام عشق تو ...

... ای شده درگاه تو پیر و جوان را مستقر

زیر چرخ پیر با دولت جوانی چو تو نیست

ای تو از عز و جلالت هر چه خواهی یافته ...

... ای هوای تو شده مقصود هر فرزانه را

چرخ با مهر تو خویشی داده هر بیگانه را

صورتی شاهانه داری سیرتی در خورد آن ...

وطواط
 
۱۸۰۹

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - نیز در مدح ملک اتسز گوید

 

... دولت جهان و همت او آسمان اوست

چرخ ارچه گردنست مطیع زمام اوست

مهر ارچه توسنست اسیر عنان اوست ...

... بی کام دل ستانه والای اتسزی

ای برده شور صولت تو اقتدار چرخ

بر موجب مراد تو بادا مدار چرخ

شاها فلک قبول در تو طلب کند ...

وطواط
 
۱۸۱۰

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - هم در مدح اتسز گوید

 

... گیتی همیشه بسته پیمان او بود

چرخ آن کند که موجب فرمان او بود

شاها تویی که دولت و دین در کنار تست ...

... کسب ثنا ببخشش اموال کار تست

چرخ ارچه مسرعست اسیر مضای تست

کوه ارچه ساکنست غلام وقار تست ...

... بر خصم دولت تو عذاب شدید باد

چون اوج چرخ گوشه قصرت رفیع گشت

تا روز حشر مدت عمرت مدید باد ...

وطواط
 
۱۸۱۱

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - هم در مدح اتسز

 

... خسروان را بدرش بسته کمر باید بود

چرخ را پیش معالیش زمین باید بود

بحر را پیش ایادیش شمر باید بود ...

... خسروا مهر تو گیتی یله کی یارد کرد

جز ترا چرخ فلک عاقله کی یارد کرد

عدل تو هست بر آن گونه که از هیبت او ...

... جز در اکناف عدم مرحله کی یارد کرد

چرخ گردنده شب تیره پر واقعه را

جز بفتح تو همی حامله کی یارد کرد ...

وطواط
 
۱۸۱۲

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - نیز در ستایش اتسز خوارزم شاه

 

... اندر جفا تکلیف بسیار می کنی

با من همیشه چرخ ستمگار بد کند

تو اقتدا به چرخ ستمگار می کنی

داری دهان چو نقطه پرگار و در غمت ...

... رنجی که از سپهر ستمگر کشیده اند

چرخ بلند بسته پیمان او شده

اطراف شرق و غرب به فرمان او شده ...

... روی زمین ز لاله و گل پر نگار و نقش

از سعی چرخ اخضر چون چرخ اعظمست

این تیره فام خاک درین فصل نوبهار ...

... نصرت همیشه رهبر خوازمشاه باد

چرخ فلک اگر چه تکبر سرشت اوست

چون بندگان مسخر خوازمشاه باد ...

وطواط
 
۱۸۱۳

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۸ - در حق تاج الدیز وزیر

 

تاج دولت تویی که بر سر چرخ

خاک پای شریف تو تاجست ...

وطواط
 
۱۸۱۴

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - در حق ملک نیمروز

 

... روح در قالبم طرب کردست

خاصه آن خسروی که چرخ بلند

از معالی او عجب کردست ...

وطواط
 
۱۸۱۵

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - در حق شمس الدین محمد وزیر

 

... قدر تو از نظام و از ابراج

نکند با تو چرخ رای خلاف

نسپرد با تو دهر راه لجاج ...

وطواط
 
۱۸۱۶

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - در حق شمس الدین ابو الفتح

 

... وز تو اسلام را هزار فتوح

فضل را از تو چرخ جموش

نیست باحشمت تو دهر جموح ...

... تاز بختست خاطری خرم

تا ز چرخست سینه ای مجروح

باد در زیر پای نکبت دهر ...

وطواط
 
۱۸۱۷

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۱۸ - دربارۀ ملک اتسز

 

شاها خدایگانا آنی که لحظه ای

از بیم خنجر تو نیارد غنود چرخ

در روزگار دولت تو همچو ماتمی

پوشد ز هیبت تو لباس کبود چرخ

تا رفت جز براه وفاقت نرفت ماه

تا بود جز بحکم مرادت نبود چرخ

از روی فخر گوهر اکلیل خویش ساخت

هر نکته کان ز لفظ شریفت شنود چرخ

شاها چو دست حشمت تو برسرم ببرد

در زیر پای قهر تنم را بسود چرخ

هر چان طراوتست ز حالم ببرد دهر

هر چان حلاوتست ز عیشم ربود چرخ

بی حسن اصطناع تو و لطف جود تو

عیشم بکاست عالم و رنجم فزرود چرخ

به زین بمن نگر که اگر حالتی بود

والله که مثل من بخواهد نمود چرخ

وطواط
 
۱۸۱۸

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - خطاب بپادشاه

 

خسروا چرخ با عنایت تو

دل اهل هنر نیازارد ...

وطواط
 
۱۸۱۹

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۳ - در مدح احمد بن سعد

 

... گر نمی ساخت پیش ازین با او

چرخ اکنون بطبع می سازد

چون مروا شناخت تاج الدین

چه کند چرخ اگرش ننوازد

باز در موکب خداوندی ...

... بچنین منزلت که حاصل کرد

شاید ار او ز چرخ بفرازد

بر سریر سرو بنشیند ...

وطواط
 
۱۸۲۰

وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۲۶ - نیز در حق ملک اتسز

 

... که گیرد بکف کعتبین خلافت

که در ششدر چرخ جافی نماند

دهان سیادت رکاب تو بوسد ...

وطواط
 
 
۱
۸۹
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۴۹۲