یار با من همی وفا نکند
تا تواند بجز جفا نکند
اوستادیست در جفا، که بحکم
یک دقیقه همی خطا نکند
نگذرد ساعتی بر آن رعنا
که دلم خستهٔ عنا نکند
بدعا خواستم غم عشقش
هیچ عاقل چنین دعا نکند
حاجتم هست ازو جواب سلام
زین قدر حاجتم روا نکند
بحدیثی مرا کند شادان
چو زیان نیستش چرا نکند ؟
حالت درد من کجا داند؟
تا همین حالتش سزا نکند
هم روا دارم این همه محنت
گر جهانش ز من جدا نکند
کند از من زمانه یار جدا
چه کنم با زمانه تا نکند ؟
کشت خواهد مرا بجور ولی
عدل خوارزمشه رها نکند
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
ای برخ ماه آسمان گشته
وی بقد سرو بوستان گشته
کوی تو با نعیم دولت تو
خوشتر از خلد جاودان گشته
همچو جان عزیز انده تو
آفت صد هزار جان گشته
تو پریچهر ای نه ای ، که پری
هست از شرم تو نهان گشته
بی بر همچو پرنیانت مرا
شخص چون تار پرنیان گشته
بی رخ همچو ارغوانت مرا
اشک همرنگ ارغوان گشته
پشتم از بیم تیر غمزهٔ تو
خم گرفته تر از کمان گشته
چون روانی بلطف و در غم تو
خونم از دیدگان روان گشته
من سبک دل زعشق و بر دل من
بار تیمار تو گران گشته
دیدهٔ من گهر فشان ز غمت
همچو دست خدایگان گشته
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
ای خجل گشته آفتاب از تو
خانهٔ صبر من خراب از تو
چند تابی دو زلف مشکین را؟
ای دل و جان من بتاب از تو
چو رخ تو ز شرم خوی گیرد
طیره گردد گل و گلاب از تو
در خوشی و کشی برند حسد
سرویازان و مشک ناب از تو
نمکی جمله و بر آتش عشق
دل خلقی شده کباب از تو
لب تو شکرست و من دایم
مانده ام چون شکر در آب از تو
از سر مهر چون سؤال کنم
نشنوم جز بکین جواب از تو
تو همه راحتی ، چه معنی راست
بهرهٔ من همه عذاب از تو ؟
بی حظابی که آمدست از من
نیست چندین جفا صواب از تو
داد من بی خلاف بستاند
خسرو مالک الرقاب از تو
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
ای ز عزمت خجل شهاب فلک
رأی تو رشک آفتاب فلک
بعلو جلال و رفعت قدر
خاک صدر تو برده آب فلک
نفس پاکت مشاهده کرده
هر چه رازست در حجاب فلک
امر عالیت را بخیر و بشر
سمع و طاعت شده جواب فلک
ناصحت صاحب نعیم جنان
حاسدت عاجز عذاب فلک
وقت هیجا خیال خنجر تو
برده آرام دهر و خواب فلک
هست از عدلت اعتدال جهان
هست از حربت اضطراب فلک
حزم تو منشاء درنگ زمین
عزم تو مبدأ شتاب فلک
با وفاق تو انتظام نجوم
وز خلاف تو اجتناب فلک
از برای شکار جان عدوت
باز کردست پر عقاب فلک
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
جز دلت علم را قوام نداد
جز کفت جود را نظام نداد
آنچه دست تو داد وقت عطا
ببهار اندرون غمام نداد
هر که با تو مسالمت نگزید
دولتش پاسخ سلام نداد
دشمنت را خدای عز و جل
در مقام طرب مقام نداد
جز مذلت برو سلام نکرد
جز شقاوت بدو پیام نداد
صبح او همچو شام گشت و قضا
عمرش از صبح تا شام نداد
لفظ اقبال بر سریر جلال
جز ترا مژدهٔ دوام نداد
تا ندیدت زمانه در خور ملک
مملکت را بتو زمام نداد
شکر حق را که هر چه داد بتو
از همه نوع جز تمام نداد
فضلا را بشرق و غرب درون
جز نوال تو نان و نام نداد
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
بخت بر درگهت مقیم شده
کار شرع از تو مستقیم شده
بر بداندیش تو زهیبت تو
صحن آفاق چون جحیم شده
کین تو فرصت عذاب شده
قهر تو مایهٔ نعیم شده
همه اطفال بدسگالانت
از سر تیغ تو یتیم شده
با بیان تو وقت کشف علوم
مشکلات جهان سلیم شده
خلق تو در صفا و در رقت
روضهٔ ملک را نسیم شده
ناصحت با طرب قرین گشته
حاسدت با ندم ندیم شده
چرخ از زادن چو تو شاهی
تا بروز قضا عقیم شده
از پی دفع سحر مکاران
رمح تو معجز کلیم شده
از حسامت بگونهٔ پرگار
قالب سر کشان دو نیم شده
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
دهر از خدمت تو خالی نیست
چرخ با همت تو عالی نیست
باطن و ظاهر ترا زیور
جز معانی و جز معالی نیست
همچو اخلاق تو ریاحین نیست
همچو الفاظ تو لئالی نیست
هر کجا صدر تست ، دولت را
مستقر جز در آن حوالی نیست
نیست یک تن ز خسروان ، که ترا
از ممالیک و از موالی نیست
ملک و دین را بجز تو حافظ نیست
بحر و بر را بجز تو والی نیست
روزگارت بجز متابع نیست
و آسمانت بجز متالی نیست
یک زبان از ثنات فارغ نیست
یک ضمیر از هوات خالی نیست
در هلاکش کند سپهر غلو
هر که در دوستیت غالی نیست
خادمان را مگر ز مجلس تو
سعی جاهی و عون حالی نیست
جز تو امروز در ولایت فضل
چون نکو بنگریم و الی نیست
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
نام و نان داد شهریار مرا
خدمتش کرد بختیار مرا
از سحاب مکارمش بشکفت
بخزان اندرون بهار مرا
وز عطای یمین او بفزود
بیمین اندرون یسار مرا
کام دل شد شکار من ، تا شاه
برد با خود سوی شکار مرا
رفتم اندر غبار مرکب او
کیمیا گشت آن غبار مرا
کرد صدق عنایت جاهش
بر همه کام کامگار مرا
راه دولت بمن نبود ، آنگه
مرکبی داد راهوار مرا
دست انعام او بلطف نهاد
همه لذات در کنار مرا
بر چنین اسب در نیاید نیز
خیل احداث روزگار مرا
نکند قصد من ، چو بیند چرخ
بر چنان باره ای سوار مرا
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
این نه اسبست چرخ گردانست
مرکب خاص شاه گیهانست
تند کوهی بوقت آرامش
گرد بادی بوقت جولانست
فعل او هست چون هلال ، و لیک
جبهتش آفتاب تابانست
صحن آفاق با توسع او
یک تگش را کمینه میدانست
سوی بالا دعای پیغمبر
سوی پستی قضای یزدانست
هست دریا گذار و از دریا
وهم را عبره کردن آسانست
سم او سنگ خاره را بشکست
چه شگفت ؟ آن نه سم که سندانست
گوش او سینهٔ سپهر بخست
چه عجب ؟ کان نه گوش ، پیکانست
لایق زین گر این براق آمد
که ز وصفش عقول حیرانست
بور بیژن سزای گردونست
رخش رستم برای پالانست
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
خسروا، دولتت مسخر باد
عالم از جاه تو منور باد
کردگارت معین و ناصر گشت
روزگارت مطیع و چاکر باد
دشمنت را زرمح چون مارت
همچو کژدم دو دست بر سر باد
رأی و در مراسم اسلام
بحلال و حرام داور باد
یک پیام تو بهز قهر عدو
عمل صد هزار لشکر باد
یک غلام ترا بموقف حرب
اثر صد هزار سرور باد
طوع حکم تو هفت گردونست
صیت مهر تو هفت اختر باد
هفت اندام تو بحل و بعقد
سبب نظم هفت کشور باد
تا قضا از جهان روان باشد
امر تو با قضا برابر باد
تخت خوارزمشاه عالی باد
عالم از دشمنانش خالی باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و تمجید از خوارزمشاه و قدرت و عظمت او پرداخته است. شاعر احساس ناکامی و درد عاطفی خود را از بیوفایی معشوق بیان میکند و عشقش را همراه با درد و رنج توصیف میکند. در عین حال، به بزرگی و عدالت خوارزمشاه اشاره میکند و او را منبع نعمت و رفاه جامعه میداند. شعر شامل دعاهایی برای سلطنت پایدار و پیروزی خوارزمشاه بر دشمنانش است و قدردانی از او و تاثیر مثبتی که بر زندگی مردم دارد، به وضوح در آن مشهود است. شادی و غم، عشق و درد، همه در کنار ستایش از حکمرانی عادلانه، مضمون اصلی این شعر را تشکیل میدهند.
هوش مصنوعی: دوست به من وفا نمیکند و تا زمانی که بتواند فقط به من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: او در بدکارى و ظلم استاد است و به این سادگی، حتی در یک لحظه هم اشتباه نمیکند.
هوش مصنوعی: دل من به شدت از مشکلات و دردها خسته است و گویی هیچ لحظهای از نبود آن دختر زیبا نمیتواند بگذرد.
هوش مصنوعی: درخواست کردم که غم عشقش را داشته باشم، اما هیچ فرد عاقل چنین درخواستی نمیکند.
هوش مصنوعی: من فقط از او انتظار دارم که به سلام من پاسخ دهد، اما حتی همین درخواست سادهام را هم برآورده نمیکند.
هوش مصنوعی: با شنیدن یک سخن یا حدیث خوشحال میشوم، چون اگر ضرری نداشته باشد، چرا باید خوشحال نشوم؟
هوش مصنوعی: درد من را هیچکس نمیداند؛ تا وقتی حالتی از آن را تجربه نکرده باشد.
هوش مصنوعی: من این همه درد و رنج را میپذیرم، حتی اگر جهان مرا از او جدا کند.
هوش مصنوعی: زمانه مرا از یارم جدا کرد، چه کار میتوانم بکنم تا زمانه دیگر این کار را نکند؟
هوش مصنوعی: من را با کشت و کار دچار خواهد کرد، اما عدالت خوارزمشاه هرگز مرا فراموش نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: تخت و مقام خوارزمشاه باید در اوج خود باشد و دنیا از دشمنان خالی شود.
هوش مصنوعی: ای ماه نورانی که در آسمان هستی، مانند سرو سبز و بلند در باغ میدرخشی و زیبایی!
هوش مصنوعی: محل تو به خاطر نعمتهای دولتی که داری، از بهشت ابدی هم دلپذیرتر شده است.
هوش مصنوعی: غم تو همچون جان گرانبهاست و تأثیر منفی آن بر روی صدها هزار جان دیگر احساس میشود.
هوش مصنوعی: تو زیبا و با چهرهای دلنشینی هستی، اما زیبایی تو باعث شده است که پریها از شرم و خجالت در پنهان بمانند.
هوش مصنوعی: بدون زیبایی و ناز و لطافتی مشابه پرنیان، من همچون تار آن پارچه بیارزش و ناتوان گشتهام.
هوش مصنوعی: بیروی تو، همانند گل ارغوان، اشکهایم رنگ ارغوانی به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: کمرم به خاطر ترس از نگاه ناپسند تو، بیشتر از کمان خم شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر محبت تو شاد هستم، در عوض زمانی که غمگینم، اشکهایم به حالت روان و جاری درآمده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق، دل خوش و سبکبال هستم، اما غم و مشکلات ناشی از عشق تو بر دوش من سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: چشمانم به خاطر غم تو مثل دست خداوند پر از اشک شده است.
هوش مصنوعی: تخت فرمانروایی خوارزمشاه باید بلندمرتبه باشد و امیدواریم که دنیا از دشمنان خالی بماند.
هوش مصنوعی: ای خورشید، از تو خجالت میکشی و به خاطر تو، خانهٔ صبر و آرامش من ویران شده است.
هوش مصنوعی: چند بار باید که زیباییهای موهای سیاهت را تحسین کنم؟ ای دل و جان من، از تو دارم میتابم و شادابم.
هوش مصنوعی: وقتی که چهره تو از شرم به رنگ میآید، گل و گلاب نیز از تو تحت تأثیر قرار میگیرند و پژمرده میشوند.
هوش مصنوعی: در عشق و شادی، دشمنی و حسادت بین زیبا رویان و کسانی که ارزش واقعی دارند، به وجود میآید.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی بیان میکند که عشق و اشتیاق به یک موضوع خاص (که در اینجا اشاره به یک فرد دارد) باعث میشود که دلهای مردم مانند کباب بر اثر حرارت عشق، تحت تاثیر قرار بگیرد. در واقع، عشق و محبت به آن شخص مانند نمک، باعث میشود که احساسات و دلهای دیگران دچار تغییر و دگرگونی شوند.
هوش مصنوعی: لب تو همچون شکر است و من همیشه در حالتی هستم که مثل شکر در آب ذوب شدهام و تنها از تو تاثیر میپذیرم.
هوش مصنوعی: وقتی از سر محبت از تو سوال میکنم، جز غم و اندوه جوابی نمیشنوم.
هوش مصنوعی: تو برای دیگران زندگی و آسایش را به ارمغان آوردهای، اما برای من همه چیز درد و رنج و عذاب است. چطور ممکن است که تو اینقدر راحت و آرام باشی در حالی که من از تو عذاب میکشم؟
هوش مصنوعی: هیچ تقصیری از من نیست که اینهمه بدرفتاری از توست.
هوش مصنوعی: تو بدون هیچ بحث و جدلی از کسی که صاحب اختیار و قدرت است، آنچه را که میخواهی دریافت خواهی کرد.
هوش مصنوعی: خداوند تخت و پادشاهی خوارزمشاه را برتر و عالی قرار دهد و جهان را از دشمنانش خالی گرداند.
هوش مصنوعی: ای ستارهای که از عظمتت شهاب آسمان شرمنده است، رأی و نظر تو برای آسمان حسرت خورده مانند آفتاب است.
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت و والایی مقام تو، زمین به آب آسمان آغشته شده است.
هوش مصنوعی: نفس پاک تو، تمام رازها را که در حجاب آسمان پنهان است، مشاهده کرده است.
هوش مصنوعی: درخواست تو با خضوع و اطاعت از جانب انسانها و فرشتگان پاسخ داده شده است.
هوش مصنوعی: ناصح در حالتی از خوشبختی و نعمت به سر میبرد که حسادت تو به او هیچ تاثیری ندارد و نمیتواند او را آزار دهد.
هوش مصنوعی: در زمانی که تمام دنیا آرام و خنک است، خیال تو مانند خنجری در ذهنم میچرخد و این آرامش را به هم میزند.
هوش مصنوعی: جهان به خاطر وجود عدالت به توازن و اعتدال رسیده است و این در حالی است که وجود ناامیدی و دشواریها نیز بر پیوستگی آسمان تأثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: حفاظت و احتیاط تو باعث میشود که زمین آرام بماند، و اراده و تصمیم تو موجب حرکت سریع آسمانها میشود.
هوش مصنوعی: با همکاری و اتحاد تو، تمامی ستارگان در جای درست خود قرار میگیرند و از مخالفت تو، آسمان و افلاک دوری میکنند.
هوش مصنوعی: برای شکار جان دشمن تو، پر عقاب آسمان را گشودند.
هوش مصنوعی: تخت خوارزمشاه در جایگاه رفیعی باشد و جهان از دشمنانش در امان بماند.
هوش مصنوعی: جز دل تو، هیچ چیزی به علم و دانش ثبات و استحکام نداد و جز دست تو، هیچ کس نظم و ترتیب خوبی را برقرار نکرد.
هوش مصنوعی: هر آنچه که در زمان بخشش به تو داده شده، در بهار و در دل غمها و مشکلات به تو سپرده نشده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در دوستی و صلح با تو رفتار نکند، خوشبختی و موفقیتش پاسخی به او نخواهد داد.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ دشمن تو را در حال شادی و خوشحالی قرار نداد.
هوش مصنوعی: جز شرم و خجالت هیچ کس به او سلام نکرد و جز بدبختی کسی پیامی برایش نفرستاد.
هوش مصنوعی: صبح زندگی او مانند شب تبدیل شد و قدر عمرش از صبح تا شب به او داده نشد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که تنها تو میتوانی نشانهای از خوشبختی و زندگی پایدار را بر تخت جلال ببینی و هیچ کس دیگری چنین پیامی به تو نمیدهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو را ندیده بودند، سرنوشت کشور به تو سپرده نشده بود.
هوش مصنوعی: متن به این معناست که شکر و سپاسگزاری از خدا واجب است، زیرا او به تو از هر چیزی که نیاز داشتی داده است، ولی هیچ چیز کامل و تمام را به تو عطا نکرده است.
هوش مصنوعی: عالمیان و شخصیتهای بزرگ در شرق و غرب، جز از لطف و بخشش تو، هیچ چیزی به نام و نان نرسیدهاند.
هوش مصنوعی: تخت پادشاهی خوارزمشاه در ارتفاعات بلندی قرار گیرد و امیدوارم دنیا از دشمنان خالی باشد.
هوش مصنوعی: نیکبختی و خوشحالی در آستانه تو قرار دارد و رفتارها و کارهای تو طبق اصول و قوانین درست و صحیح انجام میشود.
هوش مصنوعی: از افکار منفی و بداندیشی تو، فضای دنیا مانند دوزخ به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: فرصتی که برای عذاب تو پیش آمده، در واقع، قهر و جداییات باعث شده تا حالتی از نعمت و رضایت به وجود آید.
هوش مصنوعی: تمام فرزندان بدسرپرستتان به خاطر شما یتیم شدهاند.
هوش مصنوعی: با صحبتها و بیان تو، زمان برای درک علوم و حل مشکلات جهانی آسانتر شده است.
هوش مصنوعی: خلق تو از صفا و لطافت چنان است که به باغ بهشت هم لطافتی تازه و دلپذیر میبخشد.
هوش مصنوعی: ناصح و دلسوزی با شادی و خوشحالی همراه شده است، در حالی که حسادت تو باعث شده است که دیگران از تو دوری کنند و از تو ناپسندند.
هوش مصنوعی: چرخ فلک از وقتی که تو به دنیا آمدی، دیگر هیچ زایشی نداشته و بیثمر شده است.
هوش مصنوعی: برای مقابله با جادو و فریبکاران، قدرت و نیروئی که در وجود توست، مثل معجزهای است که حضرت کلیم (موسی) داشت.
هوش مصنوعی: از حسادت تو، مانند پرگار که دوان دوان به دور میچرخد، قلبم به دو نیم شده است.
هوش مصنوعی: تخت پادشاهی خوارزمشاه همیشه برقرار باد و کاش عالم از دشمنانش خالی باشد.
هوش مصنوعی: جهان از خدمت تو خالی نیست و زمان بدون تلاش و اراده تو بیارزش است.
هوش مصنوعی: زیبایی واقعی تو در درون و ظاهر تو نیست، بلکه در مفاهیم و معنای عمیقتر نهفته است.
هوش مصنوعی: اخلاق تو مانند گلها زیبا نیست و سخنان تو همچون مرواریدها ارزنده و با ارزش نیست.
هوش مصنوعی: هر جا که تو باشی و مقام تو قرار گیرد، دولت و سلطنت در همان اطراف پابرجا و پایدار خواهد بود و هیچ جا دیگری چنین وضعیتی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هیچ یک از پادشاهان بزرگ وجود ندارد که تو را از میان بردگان و خدمه هایش بی نیاز کند.
هوش مصنوعی: هیچکس به جز تو حافظ و نگهبان ملک و دین نیست و هیچکس جز تو برای دریا و زمین سرپرست نیست.
هوش مصنوعی: زندگیات بیشتر شبیه به پیروی از دستورات است و آسمان تو جز یک پوشش فلزی چیز دیگری نیست.
هوش مصنوعی: هیچ زبانی نمیتواند از زیباییها و لطفها خالی باشد و هیچ بخشی از وجود انسان نمیتواند از عشق و محبت تو تهی باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در محبت و دوست داشتن تو زیادهروی کند، آسمان او را در هلاکت میاندازد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که خدمتگزاران فقط به خاطر مقام و موقعیت تو در این مجلس تلاش نمیکنند و در اینجا کمک و یاری واقعی از سوی آنها وجود ندارد.
هوش مصنوعی: جز تو امروز در سرزمین علم و فضیلت، هیچ کس را همچون تو نمیبینیم.
هوش مصنوعی: تخت پادشاهی خوارزمشاه برتر از هر چیزی باد و دنیا از وجود دشمنانش پاک و خالی باشد.
هوش مصنوعی: شهر دارندهی قدرت و ثروت، به من نام و روزی داد و به خاطر خدمت به او، مقدر و خوشبختی را نصیبم کرد.
هوش مصنوعی: باران فریبندهاش بر زمین بارید و بهار من را در دل پاییز شکوفا کرد.
هوش مصنوعی: از نعمت و بخشش او، بر توانگری من افزوده شد و در دل من ترس و نگرانی جای گرفت.
هوش مصنوعی: دل من پر از آرزو و خواسته است، تا آنجا که شاه مرا به همراه خود به سوی شکار برد.
هوش مصنوعی: در مسیر یادگیری و تلاشهای خود، از تلاشهای پایدار و عمیق او به اندازهای بهرهمند شدم که گویی آن تلاشها برای من مانند گنجی ارزشمند و شگفتانگیز تبدیل شد.
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و توجه او، به تمام آرزوها و خواستههای خود رسیدم.
هوش مصنوعی: من به راه کامیابی دسترسی نداشتم، ولی سپس مرکبی مناسب به من عطا شد تا بتوانم در آن مسیر حرکت کنم.
هوش مصنوعی: دست بخشش او با مهربانی به من رسید و همه لذتها را در کنارم قرار داد.
هوش مصنوعی: به چنین اسبی نمیتوان در مشکلات و چالشهای روزگار من اتکا کرد.
هوش مصنوعی: نکند که اراده من، ناظر به حرکت چرخ زمان باشد و مرا بر چنین مسیری سوار کند.
هوش مصنوعی: تخت پادشاهی خوارزمشاه باید بسیار بلند و باعظمت باشد و دنیا از دشمنان او پاک و خالی شود.
هوش مصنوعی: این چیزی که میبینید، نه یک اسب واقعی بلکه یک چرخ گردان است که مخصوص شاه جهان میباشد.
هوش مصنوعی: سختیها و چالشها در زمانهای آرام و بیخطر خود را نشان نمیدهند، بلکه در زمانهای حساس و پرتنش به ظهور میآیند.
هوش مصنوعی: عمل او همچون هلال است، اما چهرهاش مانند آفتاب درخشان و تابان است.
هوش مصنوعی: جهان با گستردگی و وسعتی که او دارد، حتی یک گوشهاش را نیز کوچک و ناچیز نمیداند.
هوش مصنوعی: درخواست برای بالا و علو، نتیجه دعای پیامبر است، در حالی که سرنوشت و تقدیر الهی در پایینتر قرار دارد.
هوش مصنوعی: دریا تنها یک گذرگاه است و میتوان به سادگی از آن عبور کرد و به عبرتهای آن توجه کرد.
هوش مصنوعی: سم، سنگ سخت را میشکند؛ این شگفتانگیز است؟ این سم نیست، بلکه چیزی محکمتر از آن است.
هوش مصنوعی: گوش او مانند دل آسمان است و چه شگفتی که این گوش فقط یک وسیلهٔ ارتباطی نیست، بلکه نشاندهندهٔ هدفگیری و دقت بالاست.
هوش مصنوعی: اگر این مرکب زیبا به حقیقت آمده باشد، شایسته است، زیرا وصف آن باعث حیرت و شگفتی عقلهاست.
هوش مصنوعی: بیژن سزاوار گردنکشی و بزرگی است، و رستم برای سوارکاری خود به او نیاز دارد.
هوش مصنوعی: تخت و پادشاهی خوارزمشاه باید در اوج باشد و جهانی که در آن زندگی میکند، از دشمنان خالی گردد.
هوش مصنوعی: ای خسروا، امیدوارم که حکومت و دولت تو بر جهانیان چیره شود و عالم به واسطهی جایگاه و عظمت تو روشن گردد.
هوش مصنوعی: خداوند تو را یاریدهنده و حمایتگر قرار دهد و روزگارت همواره فرمانبردار و خدمتگزار تو باشد.
هوش مصنوعی: دشمن را همچون موریانه یا کژدم، با تمام قدرت و هوشیاری تحت کنترل بگیر.
هوش مصنوعی: در مسائل مربوط به اسلام، در زمینه حلال و حرام، تصمیمگیرنده و قضاوتکننده باید بر اساس نظر و رأی درست عمل کند.
هوش مصنوعی: پیام تو میتواند به اندازهی یک لشکر بزرگ تاثیرگذار باشد و حتی قهر و دشمنی را در هم بشکند.
هوش مصنوعی: یک خدمتگزار تو با حضورش در میدان جنگ، به اندازه صد هزار خوشحالی و شادی تاثیرگذار است.
هوش مصنوعی: حکم تو مثل قانونهای حاکم بر دنیا است و نام مهر تو مانند هفت ستاره در آسمان میدرخشد.
هوش مصنوعی: وجود تو به گونهای است که باعث نظم و هماهنگی در هفت کشورهای مختلف میشود و این به خاطر زیباییها و ویژگیهای خاص توست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تقدیر و سرنوشت در حال جریان است، خواسته تو باید با آن تقدیر هماهنگ باشد.
هوش مصنوعی: تخت پادشاهی خوارزمشاه همیشه پابرجا و با عظمت باشد و دنیا از دشمنانش خالی و بیخطر بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.