سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
... چو کلک نکته پردازان فصیحی
ز کشتی تخت شاهی کرده اسباب
چو مستان پادشاه عالم آب ...
... قناعت چون مرا در کارسازی ست
ز اسباب جهانم بی نیازی ست
حبابم شب به دریا خانمان است ...
... به کشتی می شدم هرسو شتابان
سوار اسب چوبین همچو طفلان
ز شوق صید ماهی ناشکیبا ...
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸
... می خواستم این الم مرا هم باشد
چون اسب نداشتم ز پا افتادم
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۶
... همین سرمایه ی آن نقره ی خام است پنداری
ز تابوت آن سوار اسب چوبین کیست حیرانم
که می تازد به سوی گور بهرام است پنداری ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰
... می رود از کوته اندیشی به استقبال مرگ
بی ضرورت می دواند هر که اسب خویش را
گر چه می سازند خود را دیگران در خانه جمع ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴
... زندگی گردید از قد دو تا پا در رکاب
برد از عالم برون این اسب چوگانی مرا
تا سرافرازم به داغ بندگی کرده است عشق ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷
... دل چو غافل شد ز حق فرمان پذیر تن شود
می برد هر جا که خواهد اسب خواب آلوده را
کی برابر می کنم صایب به ماه و آفتاب ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰
... نیست چون افسردگی مهری دهان ناله را
گرچه در سیر مقامات است کاهل اسب چوب
نی به منزل می رساند کاروان ناله را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۰
... دو بالا می شود شور جنون در دامن صحرا
که گردد بال و پر میدان خالی اسب سرکش را
ز سیر و دور مجنون عشق عالمسوز کامل شد ...
... به احسان دولت دنیای فانی می شود باقی
عنانداری به دست باز کن این اسب سرکش را
کجا آگاه گردی از دل صاف خشن پوشان ...
... گذارد عشق هر کس را که نعل شوق در آتش
به اسب چوب صایب طی کند صحرای آتش را
میفشان تخم قابل در زمین شور بی حاصل ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹
... عنان نفس را بگذار چندی تا به راه آید
که از خامی برآرد اسب سرکش را دویدن ها
ظهور پختگی با خویش دارد حجت قاطع ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۳
... ز دل میار نسنجیده حرف را به زبان
عنان کشیده نگه دار اسب سرکش را
به خاکساری ما صرفه نیست خندیدن ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۴
... ضرور تا نشود لب به گفتگو مگشا
عنان کشیده نگه دار اسب سرکش را
مرا نهال امید آن زمان شود سرسبز ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۶
... از غافلان زبان نصیحت کشیده دار
ضایع مکن به اسب حرون تازیانه را
دل را مده عنان تصرف به دست نفس ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۱
... ایمن از تیغ است هر خونی که گردد مشک ناب
دل منه بر عمر مستعجل که اسب تند را
نیست مانع از دویدن پا فشردن در رکاب ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۹
... زاهدان خشک را با عشق گشتن همسفر
با سمند برق جولان اسب چوبین راندن است
گوشه گیری نقد می سازد بهشت نسیه را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۶
... شوق چون پا در رکاب بیقراری آورد
می توان با اسب چون از آتش سوزان گذشت
گر چنین تبخال غیرت مهر لب گردد مرا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲۶
ای بوالفضول شکوه ز جور زمانه چیست
ای اسب خام سرکشی از تازیانه چیست
چون هر چه می رسد به تو از کرده های توست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۲
... کز دیده کاروان سرشکم روانه نیست
ره گم ز تازیانه کند اسب راهوار
در بزم باده حاجت چنگ و چغانه نیست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۳
... کز فراق دوستان خط امانت داده اند
نیست ممکن پخته گردد بی دویدن اسب خام
سرمکش چندی گر از خامی عنانت داده اند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۰
... می شود مطلق عنان نفس از وفور مال و جاه
عرض میدان اسب سرکش را سبک جولان کند
ز اشتیاق آن لب شکرفشان شد دل دو نیم ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۰
... قد چو خم شد زود می آید بسر دوران عمر
وسعت میدان چه با این اسب چوگانی کند
زخمی شمشیر زهرآلود منت از کریم ...