سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۴ - رزم کردن رای هندی با فرامرز
... نماندند یک تن دلیر و سترگ
چه کشته چه افکنده در راه پست
همه سرنگون گشته مانند مست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۵ - گرفتن فرامرز،رای هندی را به کمند
... که گفتی زمین گشت با کوه راست
درفش تهمتن بیامد ز راه
ابا نامداران زابل سپاه ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۶ - بازگشتن فرامرز از هند به ایران زمین
... ابا پور فرخ گو نامجوی
به شادی همی رفت آن راه دور
دلش بود خرم ز کردار پور
همه راه با باز و با یوز و سگ
ز زنخجیر و از مرغ پرواز و تک ...
... بدین شادمانی فزون از دو ماه
تهمتن همی راند لشکر به راه
چو آمد به نزدیک ایران زمین ...
... چو آمد تهمتن بر تخت شاه
جهاندار برخاست بر رسم و راه
گرفتش به بر روی او بوسه داد ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۷ - بخشیدن کیخسرو،رای هندی را به فرامرز
... فرامرز در باره شاه شد
سخن گفتن شاه همراه شد
که با من نکویی بسی کرد رای ...
... نسازیم با رای از روی مهر
همانا که کیخسرو از راه کین
ورا کرده باشد نهان در زمین ...
... پدیدار کرده است اهریمنی
ره ایزدی هشت و از راه شد
چو بد گوهری کرده گمراه شد
نکو گفت دانای آموزگار ...
... فرامرز گفت ای جهان دیده شاه
تو زان بد کنش دل مگردان ز راه
به توفیق دادار فیروزگر ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۸ - نامه فرامرز با مهارک هندی
... زخشم مهارک دلش بر دمید
چنین داد پاسخ که بگشای راه
که از آب من بگذرانم سپاه ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۹ - گذشتن فرامرز از آب و رزم کردن با مهارک
... ز دشمن در و دشت پر خون کند
سواری فرستاد زان سو به راه
به کارآگهی نزد ایران سپاه ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۱ - گریختن مهارک از فرامرز
... بدان تیره شب در گریزان برفت
سوی راه کشمیر پویید تفت
سراپرده و خیمه آنجا بماند ...
... رود از پی دشمن خیره سر
نماند که آرام گیرد به راه
به خنجر کند روز بر وی سیاه ...
... سوی شهر قنوج ره برگرفت
همه راه تازان به نخجیر گور
ز تیرش دل شیر پر شر و شور ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۲ - رزم شیروی با مهارک
... به جنگ مهارک به روز نخست
به دروازه شهر کو راه جست
کنون شهر کشمیر دارد حصار ...
... وز آن سو فرامرز با رای هند
بیامد به قنوج از راه سند
به شهر اندر آورد رای برین ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۴ - کشتن فرامرز، مهارک هندی را
... چنان شد که بگذشت ازو نامدار
سر راه بگرفت شیر شکار
مهارک چو تنگ اندر آمد به روی ...
... ابا کوس و پیلان زاندازه بیش
نبیره زنان هفت منزل به راه
برفتند پیش یل رزمخواه ...
... ز رنگش همه کوه شد لاله رنگ
نشستند بر باره راه جوی
سوی شهر قنوج کردند روی
همه شهر قنوج و بی راه و راه
ببستند آذین به آیین و گاه ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۵ - نامه نوشتن فرامرز به شاه کیخسرو
... چه فرمایدم آشکار و نهان
فرستاده برجست و آمد به راه
چنین تا بیامد بر تخت شاه ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۷ - رفتن فرامرز به جزیره های هند
... ز قنوج زی خاور آورد روی
یکی پیر ملاح بد راه جوی
بدان تا به دریا بود رهنمای ...
... همی راند منزل به منزل سپاه
به کوه و به آب و به بی راه و راه
به دریا به کشتی گذر کرد و رفت ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۸ - رفتن فرامرز به جزیره فراسنگ و جنگ کردن با شاه جزیره
... به تاراج داد آن بر و بوم و رست
پدر بر پسر بر همی راه جست
بسی بدره و برده تخت عاج ...
... فرامرز یکسر ببخشیدشان
ز راه محبت نوازید شان
دو ماهی در آنجا به شادی بماند ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۲ - عاشق شدن دختر کهیلا بر فرامرز
... سخنگو خردمند آزاده ای
اگر راه باشد بیاید برت
ستایش کند بر سر و افسرت ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۵ - دادن شاه کهیلا،دختر را به فرامرز
... بزرگان شهر کهیلا و شاه
برفتند با او سه منزل به راه
چو پدرود کردند گشتند باز ...
... همی رفت با دلبر زیب و شاد
نه اندیشه از راه و نه رنج باد
شگفتی همی بود هر سو بسی ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۶ - رفتن فرامرز به خاور زمین و رزم کردنش با مردمان جزیره
دو مه بر سر آب زین سان برفت
سوی راه خاور بسیچید تفت
سه ماهه رسیدند نزد زمین ...
... که ای نامور گرد روشن روان
جزیری بدین راه باشد همی
که شیر ژیان نگذرد زان زمی ...
... به ملاح گفتا بباید شدن
بدین راه و لشکر بدین ها زدن
به زور خداوند جان آفرین ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۸ - رزم کردن فرامرز با فیل گوشان
... بفرمود کردن سپه را دو نیم
یکی نیمه در راه دریا بداشت
دگر نیمه بر روی دشمن گماشت
بدان تا که از دشمن بد گمان
سپاهی نیاید ز راه نهان
خود اندر برابر صفی برکشید ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۹ - رسیدن فرامرز به نخجیر برهمن و سئوال کردن
... چو تنگ اندرآمد به هامون سپاه
برهمن خبر یافت آمد به راه
به ساحل چو آمد یل پهلوان ...
... ز درویشی خویش یک سو شویم
ز راه تکلف بی آهو شویم
اگر سوی ما شب گذاری رواست ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۱ - سئوال دوم فرامرز از برهمن
... به بی کامی کس مشو شادمان
که نزدیک تو راه دارد همان
ز بدها بیندیش و مپسند بد ...
... به هنگام خشم ار ببخشی گناه
پسندیده تر زان مدان هیچ راه
ازین گونه چندان که گویم سخن ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۲ - سئوال سوم فرامرز از برهمن
... دلش تیره و دیدگانش سفید
فتاده چو خاک از بر راه خوار
چو بی دست و پا مردم سوگوار ...
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۳ - سئوال چهارم فرامرز از برهمن
... دوم ای هنرور دگر شرم دان
در خوبی و راه و آزرم دان
کجا شرم بخشایش ایزدیست ...
... تو را نزد دانا بود آبروی
بود پیش تو هرکسی راهجوی
ره پاک یزدان بود پیش تو ...
... نداند غم و رنج و اندوه و درد
نه تیمار و اندیشه نه راه سرد
چهارم تو نیکی و رادی شناس ...