ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۷ - تتمه حکایت عبدالمطلب با ابرهه
... آه مشتاقانه گاهی برکشند
گه بسوی راه مقصد سرکشند
پایشان لیکن چو باشد در خلیش ...
... بارشان خروارها خروارها
راهشان کهسارها کهسارها
ناقه هاشان لنگ و لوک و لوث و کور
جاده هاشان سنگلاخ و لوش و لور
دزدهاشان در کمین در راهها
راههایی چاهها در چاهها
منهم از آن رهروان هستم یکی ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۹ - تتمه حکایت ابرهه و استغاثه به ولی عصر ع
... باز گردانیدش از ره ز امتحان
چون ز راه خانه آن پیل ژیان
باز گردید ابرآسا شد روان ...
... شد هوا تاریک از اسپاه حق
تا بگوید هر که کشت از راه حق
شد عیان فوج ابابیل از هوا ...
... ای برادر علم رسم بندگیست
راه و رسم بندگی دانی درست
چون شناسی خواجه ی خود را نخست ...
... تن به یاد دوست قربان می کنند
جان نثار راه جانان می کنند
خرم آن روز و خوشا آن روزگار
کاورم جان بهر راه او نثار
ای خنک آن صبح و خرم آن سحر ...
... بر تنم گر بگذرد آن شهسوار
جسم من در راه او گردد غبار
پس به دامانش نشیند گرد من ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید
... آن رسن بگرفت و اندر چاه شد
تا لب چه شیرش از همراه شد
بر سر چه شیر نر بنشست و او
قطره آسا اندر آن چه شد فرو
نیم راه چه چو طی کرد آن پسر
بر نشیب چاه افتادش نظر ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۲ - در بیان عسل خاک آلوده در وسط چاه و مشغول شدن به آن
... دیده از دیدار ایشان کور به
هین مرو از راه و از دستانشان
عهدشان بشکن مبر پیمانشان ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۳ - حکایت زبون شدن پلنگ در دست آدمیزاد
... زین سخن جای سگالیدن ندید
راه و رسم مکر و حیله ساز کرد
رفت شیری روبهی آغاز کرد ...
... چون ندیدی مایه خود جنگ من
راه جویی تا رهی از چنگ من
هرکه را از هم نبرد آمد نهیب ...
... نرم نرمک گربه را آواز کرد
راه و رسم حیله جویی ساز کرد
کای برادر گرچه من بدآب خورد ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۴ - مناجات به درگاه قاضی الحاجات
... هست شیطان نام او لیک آدمی
دامها گسترده اندر راه من
تا برد ایمان من ای آه من ...
... ور برآوردی تقاضای کسی
عمر در راهش تلف کردی بسی
باز آن بهتر که باشد ای پسر ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۶
... منظر چشمم قدمگاه شماست
سینه و سر وقف در راه شماست
پای تو حیف است بر چشمان من
پا بنه ای شاه من بر جان من
خاک راهت توتیای دیده ام
درد تو بر جان هجران دیده ام ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۸ - حکایت زلیخا و ملاقات او یوسف علیه السلام را
... کاروان کشور مصر صفا
کاروان راه اقلیم وفا
بویی از آن گلستان آید همی ...
... چهره اش خونین ز خوناب جگر
ناله اش راه فلک برداشته
گریه اش دامان ز اشک انباشته ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۰ - در بیان گردیدن مجنون گرد سگ کوی لیلی
... متحد باشد چه مقصد ای فتی
گر بود راه طلب از هم جدا
کاروان مصر و عمان نجد و شام ...
... هرکه را بینی پس ای یار نکو
در رهی رو مقصد راهش بجو
زان طلب حیثیت قطع طریق ...
... آهی از دل گر برآرد صبحگاه
عرش را در لرزه اندازد ز راه
گر بگوید یا ربی او در خطاب ...
... گر نه او را پای باشد نه سری
پا و سر داده به راه دلبری
گر بود بیخود ز عطر بوی اوست ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۱ - حکایت شوریده ای که به کلیسای نصاری رفت
... چونکه شیخ از مقدمش آگاه شد
جان او با صد غضب همراه شد
گفت ای ناپاک ضایع روزگار ...
... هین برو سوی کلیسا ای زبون
رو برون راه کلیسا پیش گیر
زمره ی نصرانیان هم کیش گیر ...
... در کلیسا جملگی جمع آمدند
راهب تثلیث و موسایی تمام
پادری و مادری و خاص و عام ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۴ - در بیان حکایت میرفندرسکی و کفار روم و فرنگ
... غیرت اسلامش آمد در خروش
پس ز راه دین و پاک اعتقاد
کرد او بر غیرت حق اعتماد ...
... در تزلزل اندر آنجا تا زوال
چشمشان بر راه پیر نیک رای
کز درآمد لب پر از ذکر خدای ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۷ - مطلع شدن شیخ فقیه از عمل و قول آن شوریده
... مقصد آن اصل و ره باش آنچه باش
چون به یثرب راه را باشد ختام
خواه رو از نجد و خواهی رو به شام ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۸ - در بیان طریق تحصیل علم و معرفت و رسیدن به اجتهاد و یقین
... نی سراغ از کاروان و اوستاد
رو نهد در راه و افتد در خطا
آن خطایش مغتفر باشد کجا ...
... مقصد امید و منزل آرزو
هیچ منزل دانی اندر راه نیست
ور بود غیر از هلاک جاه نیست ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۱۹ - بیان حدیث الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق
... اینچنین فرمود آن آگاه حق
شد برابر با نفسها راه حق
راه حق باشد مقابل آشکار
با نفسهای خلایق در شمار
راهها بسیار و مقصدها یکی ست
اختلاف راه لیکن اند کیست
شعبه ها هستند از یک شاهراه
شاه یکتن باشد و بیحد سپاه ...
... معنی آن را بفهم ای هوشیار
راه را در یکجهت باشد گذر
آن جهت را جاده ها بیحد و مر ...
... ره نمای مرسلین و اولیای
کاروانسالار این راه درست
مصطفی و مجتبی باشد نخست ...
... چون بود مقصد رضاجویی شاه
روز هر راهی که می خواهی بخواه
نیک باشد این سخن لیکن بدان ...
... هر نثاری نیست او را در خورند
خود نموده راه خورشیدی خویش
تا رضاجویش نباشد در پریش
نور او افکنده بر راهی تتق
غیرتش فرموده راهی را قرق
لطف او فرموده راهی را خطر
غیرتش سد کرده آن راه دگر
آن شه خوبان چه در سر ناز داشت ...
... گفت از آنها هرکه آید نیست بار
نیست راه کوی ما این راهها
می رود این راهها تا بامها
ای که پویی راه کوی وصل یار
رو بجو راهی که زان راه است بار
خواسته اول ز تو تعیین راه
ترک این جستن بود اول گناه ...
... گر روی از غیر آن ره گمرهی
باز گرد ای راه رو گر آگهی
گر جز آنی برده غفلت از رهت ...
... لیک بنگر جان من تا کیستی
سعی کن تا راه او جویی همی
چونکه جستی راه او پویی همی
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۰ - در مناجات با قاضی الحاجات و استغاثه به آستان امام عصر ع
... ای بر ما غیب و در واقع شهود
ای دلیل راه هر گم کرده راه
ای ضیابخش چراغ مهر و ماه ...
... من یکی گم کرده را هم ناتوان
راه روشن من ز ره افتاده ام
هم عنان خود به رهزن داده ام
راه بس هموار و روشن یکسره
من فتادستم به صد کوه و دره
دره های پر ز غول راهزن
گرد گشته جملگی بر دور من ...
... در تلال و در دهار و کوهسار
راه بینم روشن و فاش و عیان
وندران بس کاروان در کاروان
چشم من بر راه و گوشم بر درای
من ز راه افتاده ام ایوای وای
راه می بینم به صد حسرت ز دور
وندر آنجا کاروانها در عبور ...
... کاروانسالارها در پیش پیش
کاروان در راه هموار و فراخ
من اسیر راهزن در سنگلاخ
می برندم هر دم از ره دورتر ...
... الغیاث ای موج توفان خیز لطف
می برد رهزن ز راهم دور دور
دست بسته پا شکسته لوت و عور ...
... ای وجودت لنگر چرخ و زمین
ای دلیل راه هر گم کرده راه
بی پناهان جهان را تو پناه ...
... نک صفایی بنده ی درگاه توست
افسر فخرش ز خاک راه توست
خود غلام توست ای سلطان راد ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۱ - رجوع به تتمه حکایت زلیخا و حضرت یوسف
... پیکرم را در ره رخشت فکن
پاک آن پیکر که گردد خاک راه
در سم رخش جهان پیمای شاه ...
... با دل پر درد و جان پرگداز
باز میدار و نظر در راه کن
چون رسد آن شه مرا آگاه کن ...
... گفت اینک یوسف و از هوش شد
در کنار راه بیهوش اوفتاد
راه سیل از دیده بر هامون گشاد
یوسف آمد بر فراز رخش ناز
چون رسید آنجا عنان را داشت باز
در کنار راه دید افتاده ای
نیم جانی تن به مردن داده ای ...
... هرکسی از سر عشق آگاه نیست
بوالهوس را در حریمش راه نیست
عشق آتش باشد و هیزم هوس ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۲ - اشاره به حدیث قدسی که فرمود دل دوستان خود را از طینت ابراهیم و موسی و عیسی و محمد ص آفریده ام
جان ابراهیم و موسای کلیم
جان عیسی و شه بطحا حریم ...
... عطر گلهایش ز عطرستان جان
نی دی آنجا راه یابد نی خزان
نی ز با دست و نه از برقش زیان ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۶ - سؤال شخصی از امام صادق ع شرح بهشت را و جواب آن حضرت
... مرگ نی دروازه ی ملک بقا
راه شهرستان اقلیم صفا
گفت آن حضرت که شرح آن نعم ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۸ - سبب تعلق روح قدسی به بدن و مجاورت غضب و شهوت
... روح ازین بر این دو مرکب شد سوار
خرم آن روحی که داند راه را
داند او میدان جولان گاه را ...
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۲۹ - امیر معزول که شغل ابریق داری مبرز پیش گرفت
... آن دگر برداشت ز آنهم رهگذر
هین مرد زین راه و از آن راه رو
نشکنی ابریق از آن غافل مشو ...
... سر بکف بگرفته اندر دشت و کوه
ای تورا صد ملک جاویدان به راه
وی مکلل بهر تو دیهیم و گاه ...
... تو مگر تاتوله یا می خورده ای
یا تورا جادوگری از راه برد
یا چو هاروتت کسی در چاه برد
ورنه برخیز و قدم در راه نه
یک قدم اندر سفیر چاه نه
رنج بالله یک دو روزی بیش نیست
راه چندانی تورا در پیش نیست
راه نزدیکست و مقصد بس بزرگ
یوسف اینجا و تو هم آغوش گرگ
گر به چشمت راه دور آید ولی
چشم تا بر هم زنی در منزلی ...