خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۹۰ - آمدن سام به شهر زنان
... که آخر رضا گشت گرد گزین
نشست از بر اسب و آمد به شهر
که یابد از آن ماه دیدار بهر ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۹۲ - رفتن سام به پای کوه فنا و فرستادن شاپور را در پیش
... که ای مرد بیدار روشن روان
بینداز بر اسب پوینده زین
که دلگیر گشتم ازین سرزمین ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۹۶ - نامه نوشتن پریدخت به سوی سام
... به پیکار آن دیو شد تیزچنگ
نشست از بر اسب پولاد سم
خروشید ماننده گاو دم ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۶ - دامادی سام نیرم با پریدخت و شب زفاف
... مرصع ز گوهر ز سر تا به دم
هزار اسب که کوب فولادخای
نهان در جواهر ز سر تا به پای ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۷ - زفاف نمودن سام با پریدخت و مجلس آراستن به روی او
... پس آنگه قلم در قلمدان نهاد
چو سام اسب کین کش به میدان جهاند
به میدان ز نوک سنان خون جهاند ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۹ - رفتن سام به ایران وبر تخت نشاندن قلوش را در خاور زمین و استقبال نمودن منوچهر شاه، سام نریمان
... برون شد همی سام فیروزبخت
برون برد ز کاشانه اسباب و رخت
بساط بزرگی به صحرا کشید ...
... همه گنج و دینار و در ثمین
غلامان و اسبان آراسته
به اسباب زرین بپیراسته
شهنشه منوچهر بهر شکار ...
... منوچهر خندید و شادی گزید
پیاده شد از اسب سام سوار
ببوسید دست و سر شهریار ...
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۱۰ - آوردن ابرها را در برابر منوچهر شاه
... به یک دست پیل و به یک دست شیر
پیاده شد از اسب سام سوار
ببوسید پای جهان شهریار ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - فی مدح صاحب الاعظم ناصر الدولة و الدین علی
... سلطان یکسواره زرین سنان چرخ
در پای اسب آصف جمشید فر فتاد
از قصر شش دریچه ی نه نردبان چرخ ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - فی مدح الملک الاعظم نصیر الدولة و الدین عمید الملک نور قبره
... قلم نسخ برین سطح موسع نکشد
در مدیحت چو کشم اسب فصاحت در زرین
عجب ار غاشیه ام ابن مقفع نکشد ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - فی الموعظه
... در طریقت حجاب راه تواند
اسب رهوار و لؤلؤ شهوار
دل بدنیا مده که نتوان داشت ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۵ - ایضاً
... از پای تکاورت فتاده
زربخش مرا و اسب و جامه
تا کار دلم شود گشاده ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۰
... باز چون گلگون می ساقی بمیدان در فکند
ای حریفان برکشید اسب طرب را تنگ تنگ
نام و ننگ ار عاشقی در باز خواجو در رهش ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » قطعات » شمارهٔ ۸ - فی الاستیهاب السرج بعد موهبة الفرس
... بسبز خنک فلک بر نه از ثریا زین
ز بهر بنده مخلص چو اسب فرمودی
وزین بتنگ نیاید دلت بفرما زین
پیاده ییکه ترا رخ نهاد و اسب گرفت
بره نباشد اگر نبود اسب او را زین
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۶
... بزن مطرب این ره که راهی خوشست
گرت اسب بر سر دواند رواست
بنه پیش او رخ که شاهی خوشست ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹
... فرض عینست که چون خضر بظلمات آیند
اسب اگر بر سر خواجو بدواند رسدش
آنک شاهان جهان پیش رخش مات آیند
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳
... بدین صفت که بزاری وفات می جوییم
اگر تو پیل برانی و اسب در تازی
چگونه رخ ننهیمت چو مات می جوییم ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۹
... شهسوار چرخ بین نزدش پیاده وانگهی
رخ نهاده پیش اسب او و شه مات آمده
یک ره از ایوان برون فرمای خواجو را ببین ...
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۲
... شطرنج جفا باخته با من دایم
چون اسب فرو راند که شهمات کند
رخ بر رخ او نهادم و شد قایم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶۸
دندان اسب بشکن و شه رابرو نشان
تا نام آن پری رخ نسرین بدن شود
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۲۷۷
... کز آب چون بگذشتی مگر شنا کردی
چو پیش اسب تو دیدی که می نهادم رخ
به شه زخم زدی و بردی و دغا کردی ...