خواجوی کرمانی
»
دیوان اشعار
»
صنایع الکمال
»
حضریات
»
قطعات
»
شمارهٔ ۸ - فی الاستیهاب السرج بعد موهبة الفرس
ایا سپهر جنابی که همچو اختچیان
نهد بر ابلق که پیکر تو جوزا زین
چو آفتاب ز خاک درت شرف یابد
بر آستان تو افتد ز طاق خضرا زین
گهی که عزم شبیخون کنی بر انجم چرخ
بسبز خنک فلک بر نه از ثریا زین
ز بهر بنده مخلص چو اسب فرمودی
وزین بتنگ نیاید دلت بفرما زین
پیاده ئیکه ترا رخ نهاد و اسب گرفت
بره نباشد اگر نبود اسب او را زین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: مصرعها به ستایش از نشانههای آسمانی و زیباییهای جهان میپردازند. شاعر از سپهر جنابی (احتمالاً به معنای آسمان) یاد میکند که بر افلاک مینشیند و زیباییهایی چون آفتاب و گلها را توصیف میکند. همچنین به وفاداری و خلوص بندهای اشاره دارد که مانند اسبی آماده خدمت است و بدون اسب، او هیچ ارزشی نخواهد داشت. در کل، این شعر نمادی از ارتباط میان زیبایی آسمان و وفاداری انسانی است.
هوش مصنوعی: آیا آسمان بزرگی که همچون ستارههای درخشان بر اسب رنگارنگی قرار گرفته، شخصیت تو را زیبا و شگفتانگیز کرده است؟
هوش مصنوعی: وقتی خورشید از زمین تو بلند میشود، بر درگاه تو میافتد و از طاق سبز رنگ نیز پایین میآید.
هوش مصنوعی: وقتی تصمیم میگیری به ستارگان حملهور شوی، آسمان با رنگ سبز زیبای خود به تو پاسخ میدهد و از بلندیهای ثریا، به تو نگاه میکند.
هوش مصنوعی: برای خدمتگزار وفادار خود مانند اسب فرمان دادی و از این تنگی دل، به من بگو که چگونه میتوانم از این وضعیت رهایی یابم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به تو توجه نشان دهد و تو را به خود جذب کند، نمیتوانی او را یک بره بیخبر تصور کنی، چرا که اگر او زین نداشته باشد، نشانهاش این است که اسب ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.