رخ دل فروز تو ماهی خوشست
خط عنبرینت سیاهی خوشست
شب گیسویت هست سال دراز
ولی روز روی تو ماهی خوشست
از آن چین زلف تو شد جای دل
که هندوستان جایگاهی خوشست
اگر نیست ضعفی در آن چشم مست
چرا گاه بیمار و گاهی خوشست
از آن مه بروی تو آرد پناه
که روی تو پشت و پناهی خوشست
صبوحی گناهست در پای سرو
ولی راستی را گناهی خوشست
اگرچه ره عقل و دین می زنی
بزن مطرب این ره که راهی خوشست
گرت اسب بر سر دواند رواست
بنه پیش او رخ که شاهی خوشست
بچشم کرم سوی خواجو نگر
که در چشم مستت نگاهی خوشست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا آستانت پناهی خوشست
که خاک درت تکیهگاهی خوشست
از آن خازن روضه شد چون بلال
که هندوی خالت سیاهی خوشست
اگر عشق بازی به فتوای شرع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.