گنجور

 
۱۴۲۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳

 

... همیشه دست و لب گرم است مهمان تجلی را

بحمدالله نمردیم آنقدر کز گردش دوران

قدح در دست و مینا در بغل دیدیم تقوی را ...

صائب تبریزی
 
۱۴۲۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵

 

... مکن زنهار منع ما ز سیر و دور ای ناصح

که از گردش به پرگارست چون گرداب عیش ما

سبب جویند بهر عیش ما احباب ازین غافل ...

صائب تبریزی
 
۱۴۲۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹

 

... مرا بر اختر اقبال ساغر رشک می آید

که در هر گردشی جان دگر می گیرد از مینا

نمی ماند ز گردش آسیا تا آب می آید

ز دور افتد چو ساغر بال و پر می گیرد از مینا ...

صائب تبریزی
 
۱۴۲۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷

 

... در دل بحر گهر طالب آب است اینجا

فارغ از گردش چرخند ز خود بی خبران

موج شمشیر حوادث رگ خواب است اینجا ...

صائب تبریزی
 
۱۴۲۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰

 

... عارفان تلخ لب خود به شکایت نکنند

کجروی های فلک گردش جام است اینجا

تلخکامی نبود در شکرستان وصال ...

صائب تبریزی
 
۱۴۲۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳

 

... آیم از خاک به محشر چو سبو دست به دوش

گر چنین گردش چشم تو کند مست مرا

چون میان من و او دست دهد جمعیت ...

صائب تبریزی
 
۱۴۲۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶

 

... هر که قد راست کند تیر و سنان است مرا

گردش چرخ محال است مرا پیر کند

همت پیر مغان بخت جوان است مرا ...

صائب تبریزی
 
۱۴۲۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸

 

... تا سرم گرم ز میخانه وحدت شده است

گردش جام بود گردش افلاک مرا

صائب تبریزی
 
۱۴۲۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹

 

... آشنایی به جز از معنی بیگانه مرا

گره از خاطر من گردش ساغر نگشود

چه گشادی شود از سبحه صد دانه مرا ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷

 

... که شکست است کلید در گنجینه ما

جای شکرست که امسال شد از گردش چرخ

چون می کهنه گوارا غم دیرینه ما ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰

 

... نظر به دانه کس نیست سیر چشمان را

به آب خشک بود گردش آسیای مرا

یکی هزار شد از وصل بی قراری دل ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶

 

... چه لذت است ز عمر دراز نادان را

فلک ز گردش چشمت چنان گریزان شد

که از ستاره به دندان گرفت دامان را ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶

 

... که دل سیاه کند بی شراب ناب هوا

به گردش آر می پرده سوز را ساقی

که شد ز ابر سیه عنبرین نقاب هوا ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۷

 

در گردش آورید می لعل فام را

زین بیش خشک لب مپسندید جام را ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۴

 

... ساقی چنان خوش است که گر می کمی کند

پر می کند به گردش چشمی پیاله را

اشک است غمگسار دل داغدیدگان ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۶

 

... غافل کند نمکچشی از استخوان ما

گردش ز بس که فاخته پر در پر همند

خاکستری است جامه سرو روان ما

صائب تبریزی
 
۱۴۳۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۳

 

دستی که شد به گردش پیمانه آشنا

دیگر نشد به سبحه صد دانه آشنا ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۹

 

وقت است سربرآورد از خاک لاله ها

آید ز زور باده به گردش پیاله ها

گردید تازه داغ فرورفتگان خاک ...

صائب تبریزی
 
۱۴۳۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹

 

... از جنبش مهدست گرانخوابی اطفال

از گردش افلاک به خواب است دل ما

چون تیغ برهنه است چو افتد به سرش کار ...

صائب تبریزی
 
۱۴۴۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۰

 

... از زخم زبان بوته خارست دل ما

هر چند ز پرگار فتد گردش دوران

چون نقطه مرکز به قرارست دل ما ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۷۰
۷۱
۷۲
۷۳
۷۴
۱۳۰