صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۳
... همیشه دست و لب گرم است مهمان تجلی را
بحمدالله نمردیم آنقدر کز گردش دوران
قدح در دست و مینا در بغل دیدیم تقوی را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵
... مکن زنهار منع ما ز سیر و دور ای ناصح
که از گردش به پرگارست چون گرداب عیش ما
سبب جویند بهر عیش ما احباب ازین غافل ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹
... مرا بر اختر اقبال ساغر رشک می آید
که در هر گردشی جان دگر می گیرد از مینا
نمی ماند ز گردش آسیا تا آب می آید
ز دور افتد چو ساغر بال و پر می گیرد از مینا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷
... در دل بحر گهر طالب آب است اینجا
فارغ از گردش چرخند ز خود بی خبران
موج شمشیر حوادث رگ خواب است اینجا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۰
... عارفان تلخ لب خود به شکایت نکنند
کجروی های فلک گردش جام است اینجا
تلخکامی نبود در شکرستان وصال ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳
... آیم از خاک به محشر چو سبو دست به دوش
گر چنین گردش چشم تو کند مست مرا
چون میان من و او دست دهد جمعیت ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۶
... هر که قد راست کند تیر و سنان است مرا
گردش چرخ محال است مرا پیر کند
همت پیر مغان بخت جوان است مرا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸
... تا سرم گرم ز میخانه وحدت شده است
گردش جام بود گردش افلاک مرا
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۹
... آشنایی به جز از معنی بیگانه مرا
گره از خاطر من گردش ساغر نگشود
چه گشادی شود از سبحه صد دانه مرا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷
... که شکست است کلید در گنجینه ما
جای شکرست که امسال شد از گردش چرخ
چون می کهنه گوارا غم دیرینه ما ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۰
... نظر به دانه کس نیست سیر چشمان را
به آب خشک بود گردش آسیای مرا
یکی هزار شد از وصل بی قراری دل ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۶
... چه لذت است ز عمر دراز نادان را
فلک ز گردش چشمت چنان گریزان شد
که از ستاره به دندان گرفت دامان را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۶
... که دل سیاه کند بی شراب ناب هوا
به گردش آر می پرده سوز را ساقی
که شد ز ابر سیه عنبرین نقاب هوا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱۷
در گردش آورید می لعل فام را
زین بیش خشک لب مپسندید جام را ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۴
... ساقی چنان خوش است که گر می کمی کند
پر می کند به گردش چشمی پیاله را
اشک است غمگسار دل داغدیدگان ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸۶
... غافل کند نمکچشی از استخوان ما
گردش ز بس که فاخته پر در پر همند
خاکستری است جامه سرو روان ما
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۳
دستی که شد به گردش پیمانه آشنا
دیگر نشد به سبحه صد دانه آشنا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۹
وقت است سربرآورد از خاک لاله ها
آید ز زور باده به گردش پیاله ها
گردید تازه داغ فرورفتگان خاک ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۹
... از جنبش مهدست گرانخوابی اطفال
از گردش افلاک به خواب است دل ما
چون تیغ برهنه است چو افتد به سرش کار ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۰
... از زخم زبان بوته خارست دل ما
هر چند ز پرگار فتد گردش دوران
چون نقطه مرکز به قرارست دل ما ...