صاف گشتن ز خودی باده ناب است اینجا
دست شستن ز جهان عالم آب است اینجا
همه از درد طلب نعل در آتش دارند
کوه چون ریگ روان پا به رکاب است اینجا
نیست زان گوهر نایاب کسی را خبری
چشم غواص تهی تر ز حباب است اینجا
وصل، از حیرت سرشار، جدایی شده است
در دل بحر، گهر طالب آب است اینجا
فارغ از گردش چرخند ز خود بی خبران
موج شمشیر حوادث رگ خواب است اینجا
در ته گرد یتیمی گهری پنهان هست
پرده گنج بود هر که خراب است اینجا
هر چه از عمر به غفلت گذرد عمر مدان
کز نفس آنچه شمرده است حساب است اینجا
می شود دشمن سرکش به تحمل مغلوب
خاک در کشتن آتش به از آب است اینجا
ناز دولت نکشند اهل قناعت صائب
کمر و تاج کم از موج و حباب است اینجا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
آبیار چمن رنگ، سراب است اینجا
درگل خندة تصویرگلاب است اینجا
وهم تاکی شمرد سال و مه فرصتکار
شیشهٔ ساعتموهوم حباباست اینجا
چیست گردون، هوسافزای خیالات عدم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.