گنجور

 
صائب تبریزی

مستی و بی خبری رتبه عام است اینجا

ابجد تازه سوادان خط جام است اینجا

از سفر کردن ظاهر، نشود کار تمام

هر که در خویش سفر کرد تمام است اینجا

نشود جمع، زبان آوری و سوختگی

سخن از شمع مگویید که خام است اینجا

سخن عشق چو آید به میان خامش باش

لب گشودن به تکلم لب بام است اینجا

عارفان تلخ لب خود به شکایت نکنند

کجروی های فلک گردش جام است اینجا

تلخکامی نبود در شکرستان وصال

نامه آور نگه و بوسه پیام است اینجا

صید خود گوشه نشینان به توجه گیرند

دیده منتظران حلقه دام است اینجا

به غم این یک دو نفس را گذراندن ستم است

خنده صبح به دلگیری شام است اینجا

ذره تا مهر ندارند درین بزم قرار

بنما خاطر آسوده کدام است اینجا

در غم آباد فلک رخنه آزادی نیست

چشم تا کار کند حلقه دام است اینجا

پای در خلوت ما از در عادت مگذار

در دل باز چو شد وقت سلام است اینجا

زلف را شانه زد، ای بال فشانان چمن

زود خود را برسانید که دام است اینجا!

نیست مقبول دل عشق، پسندیده عقل

هر که آدم بود آنجا، دد و دام است اینجا

تا در آتشکده دل نگدازی صائب

دعوی پختگی اندیشه خام است اینجا

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۴۸۰ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
کمال خجندی

این چه مجلس چه بهشت این چه مقام است اینجا

عمر باقی رخ ساقی لب جام است اینجا

دولتی کز همه بگذشت ازین درنگذشت

شادئی کز همه بگریخت غلام است اینجا

چون در آیی به طربخانه ما با غم دل

[...]

جامی

طرف باغ و لب جوی و لب جام است اینجا

ساقیا خیز که پرهیز حرام است اینجا

شیخ در صومعه گر مست شد از ذوق سماع

من و میخانه که آن حال مدام است اینجا

لب نهادی به لب جام و ندانم من مست

[...]

عرفی

کوی عشق است و همه دانه و دام است اینجا

جلوهٔ مردم آزاده حرام است اینجا

هرکه بگذشت در این کوی به بند افتاده‌ست

طائر بی قفس و دام کدام است اینجا

آن‌که هر گام بلغزید در این کوی برفت

[...]

سعیدا

نه همین طوق گلو حلقهٔ جام است اینجا

گر همه موج شراب است که دام است اینجا

زله از خوان لئیمان چه بری بهر عیال

جز ندامت که کشی بر تو حرام است اینجا

بندهٔ پیر خرابات شوم کز ره لطف

[...]

اقبال لاهوری

هست این میکده و دعوت عام است اینجا

قسمت باده به اندازهٔ جام است اینجا

حرف آن راز که بیگانهٔ صوت است هنوز

از لب جام چکید است و کلام است اینجا

نشه از حال بگیرند و گذشتند ز قال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اقبال لاهوری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه