ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۰۱ - نامه بردن فاروق به جانب مرز خوبان به کوش و اظهار فرمانبرداری
... که گر باد را اندر آری به بند
هم از گردش چرخ یابی گزند
نیای تو ضحاک جنگی کجاست ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۰۵ - گفتگوی فریدون با قارن در کار کوش
... چو سستی نمودیم با دیوزاد
کلاه از بر چرخ گردون نهاد
ز هر کشوری بهره ای بستده ست ...
... که او را به گیتی نباشد همال
نه آسیب یابد ز چرخ بلند
نه از هیچ روی آید او را گزند ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۰۸ - آگاه شدن کوش از آمدن سلم
... به سوگند بگشاد گویا زبان
که گر یابم از چرخ گردان زمان
من اهنگ ایران خرم کنم ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۱۱ - رفتن سلم و قارن به کارزار کوش
... سپاهش ندانست گردون که چند
فزون از ستاره به چرخ بلند
به دفتر دوباره هزاران هزار ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۱۶ - کشته شدن مردان خورّه به دست قارن
... چنین تا شب آمد چکاچاک بود
زمین پر زخون چرخ پر خاک بود
شب آمد جدا شد دو لشکر ز هم ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۱۷ - آراستن رزم شاهان رزم قارن و کوش و زخمی شدن قارن
... سخنها چنین راست داری همی
سر از چرخ برتر گذاری همی
که باشد فریدون وارونه خوی ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۱۸ - گفتگوی قارن و سلم
... به من گر جهان بر سر آید رواست
نه چرخ روان زیر فرمان ماست
یکی کرد گیرم از ایرانیان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲۰ - رفتن شاه سقلاب به جنگ و کشته شدن او به دست کوش
... بیامد همه شب همی ساز کرد
چو خورشید بر چرخ پرواز کرد
ز درگاه با سوز بر شد خروش ...
... برآساید از رنج مرد و ستور
که از چرخ گردان کشیدند زور
تن مرد خسته چو گردد درست ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲۲ - رفتن قباد از عقب کوش و پیروزی کوش بر وی
... به قارن چنین گفت سلم جوان
که بنگر تو کردار چرخ روان
اگر شادمانی دهد روز چند ...
... جهان را چنین است کار و نهاد
نه بر آرزو گردد این چرخ پیر
گهی چون کمان است و گاهی چو تیر ...
... نگهدار باشید در زیر بند
یکی تا چه آید ز چرخ بلند
بدیشان بخریم اسیران خویش ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۳۲ - نامه ی قارن و نریمان به فریدون و پاسخ او
... بشد قارن و پهلوان را بماند
همی خاک بر چرخ گردان فشاند
سپاهی که از دست سلم دلیر ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۴۸ - کوش خود را آفریننده ی جهان می خواند
... چو خواهم درآرم جهان را به پای
سر چرخ گردان نشست من است
همه مرگ و روزی به دست من است ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۴۹ - در آرزو کردن کوش شکار را و گم شدن او در بیشه
... برآنگه که برزد ز کوه آفتاب
ز یوز و سگ و باز و چرخ و عقاب
فراوان کشیدند پیش اندرش ...
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
... زیر خط حکم درکش ملک زال و سام را
چرخ بی آرام را اندر جهان آرام نیست
بند کن در می پرستی چرخ بی آرام را
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹
... در میان لعل خاموش شما
وی امانت جای چرخ سبز پوش
بر کران چشمه نوش شما ...
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۱
... کس را چو مسیح یک پسر نیست
فرزند بسی ست چرخ را لیک
انصاف بده چنو دگر نیست ...
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷
... آرام دل عاشق غمناک نباشد
از چرخ ستمکاره نباشد به غم و بیم
آن را که چو تو دلبر بی باک نباشد ...
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰
... گشت ز ما منقطع هر که به ما در رسید
مشکل درد مرا چرخ نداند گشاد
محمل عشق مرا خاک نیارد کشید ...
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲
... کشته هست از عشق تو چندان که ناید در شمار
من شناسم مر ترا کز هفتمین چرخ آمدم
بچه عشق ترا پرورده بر دوش و کنار
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷
... نام تو بود اول و پای تو بود پیش
بنگر که همی با من و با تو چکند چرخ
بر هر دو همی چون شمرد مکر و فن خویش ...
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹
... کجا سودم کند پندت بدین طالع که من زادم
مرا یک جام باده به ز چرخ اندر جهان توبه
رسید ای ساقیان یک ره به جام باده فریادم ...