گنجور

 
۱۳۶۱

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - قصیدهٔ ناتمام در مدح ملک تاج الملوک محمود

 

... آتش سوزنده به هنگام رزم

مهر فروزنده به هنگام بار

آنکه ازو باغ بهار است ملک ...

عمعق بخاری
 
۱۳۶۲

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - تغزل

 

... ای زلفک مشکینش پر از عنبر پر جوش

دو لب چو دو تا لعل و دو یاقوت شکر بار

دو رخ چو دو گلبرگ و دو خورشید زره پوش ...

عمعق بخاری
 
۱۳۶۳

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح شمس الملک

 

... زبان بحمد خداوند بر گشاد و بگفت

تبارک اسمک یاذوالجلال والاکرام

سپاس و شکر ترا کین همه بدایع صنع ...

... حروف نکته او شد کلید گنج کلام

بروز بزم بود آفتاب گوهر بار

بروز رزم بود اژدهای جان انجام ...

... بجای قطره خون زهره بر دمد زمسام

بدست فتح فرستد بدوستان اخبار

بپای مرگ فرستد بدشمنان پیغام

همیشه تا ببهاران زمین شود خرم

ستاره بارد باد از شکوفه بادام

بقات باد بسی تا که سال و مه شمری

مبارکت مه و سال و مبارکت ایام

قضا موافق و اقبال جفت و دهر مطیع ...

عمعق بخاری
 
۱۳۶۴

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح نصر

 

... درخت قبه کافور و سنگ در عدن

ملک درخش همی بارد وفلک الماس

ز خاک سنگ همی روید وز آب آهن ...

... شبی که او بنماید بخلق صورت خویش

عقیق بار گلست از میان مشک ختن

شعاعهاش پدید آرد از زمین یاقوت ...

... بتیغ دولت بر کند اصل و بیخ فتن

مبارک اختر شاهی که از ملوک و راست

زمانه زیر مراد و جهان بزیر منن ...

... هزار رستم باشی تو در یکی جوشن

نهنگ کوه او باری و شیر آهن خای

هزبر خون افشانی و پیل کوه فگن ...

... سپهر گرز گرایی سهیل ناچخ زن

تبارک الله روزی که در مصاف آیی

نشسته قارون کردار بر که قارن ...

عمعق بخاری
 
۱۳۶۵

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۸

 

... رنگ عجیب او بصفت رنگ ناردان

بیگانه از ستاره ولیکن ستاره بار

بی بهره از عقیق ولیکن عقیق سان ...

عمعق بخاری
 
۱۳۶۶

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۲۳

 

... رنگ عجیب او به صفت رنگ ناردان

بیگانه از ستاره ولیکن ستاره بار

بی بهره از عقیق ولیکن عقیق سان ...

عمعق بخاری
 
۱۳۶۷

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم

 

... گفت از این اصل گشته ایم جدا

نکشد بار حلم او کونین

چون کشد طبع او همی تنها ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۶۸

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح سلطان علاء الدوله ابو سعد مسعود بن ابراهیم بن مسعود

 

... همایون خسروی که عدل و انصاف

به شاخ ملک او پر برت و بار است

نظرهای کریمش با طراوت ...

... از آن بر علم بیطاران تطاول

وزین در مغز جباران خمار است

خدنگش جرم بی جان است لیکن ...

... حکایتها کز ایشان یادگار است

کرا بود است از ایشان کار و باری

که بر درگاه سلطان کار و بار است

فلک ایوان قصرش دید و میدان ...

... ز جاه و منزلت با پود و تار است

به ملک اندر قراری بار خسرو

که دارالملک او دارالقرار است

ابوالفرج رونی
 
۱۳۶۹

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح منصور سعید

 

... آن دبیری است که در جوزا تیر

بار قومش رقم ترقین است

وان سواری است که بر گردون ماه ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له

 

... چو شاخ معجزه هم اژدها و هم خشب است

جلیل بار خدایی که در جلالت او

سپهر و گیتی بیش از قیاس روز و شب است ...

... بکار سازی رایش مصیب چون ذهب است

موافق آمد بارای طبع کنیت او

که حلم او گه قدرت قوی تر از غضب است ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۱

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - ایضاً له

 

... دسته و کردنای طنبور است

نارسیده ترنج بار ورش

چون فقع کوزه و چو سنگور است ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۲

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - ایضاً له

 

ای بار خدایا که جهان چون تو ندید است

نام تو رسید است به جایی که رسید است ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۳

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح علاء الدوله ابو سعد مسعود ابراهیم غزنوی

 

... بر رفع و دور مشرف و صاحب برید باد

بی خار شاخ عیش لذیذت گرفته بار

وز بیخ کشت عمر حسودت حصید باد ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۴

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح خواجه علی بن حسن

 

... کاوقات شب و روز بر او مدح و ثنا کرد

آن بار خدایی که اهل نهمت عالم

در همت او بسته و تا خواست وفا کرد

صد بار به چنگ آمد معلوم جهانش

زین دست به چنگ آمد و زان دست عطا کرد ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۵

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - ایضاً له

 

این مبارک پی بنای محکم گردون نهان

کرده شاگردیش گردون خوانده او را اوستاد ...

... مشرق میدان شاه دین فروز دین پرست

دیده بان بارگاه خسرو خسرو نژاد

تا جهان را بیخ و شاخ و برگ و بار اندر بقا

آتش گرم ست و آب سرد و خاک خشگ و باد ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۶

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح سپهسالار بوحلیم زریر شیبانی سپهسالار سلطان مسعود بن سلطان ابراهیم

 

... عزیز نامی و اصلی که شاخ نسبت او

به جای میوه و گل عز و رفعت آرد بار

سپهر همت او را به اوج برده علم ...

... هنوز رایت منصور او به ظاهر هند

رسید هیبت شمشیر او به دریا بار

ز اصل مولد او طالعی نگاشته یافت ...

... چه گفت گفت که این شرزه شیر زود نه دیر

به نعل باره بکوبد زمین سکندروار

نه منهال جهد دونه صدومه دینال

نه با سلیق جهد زو نه به شکر و مه بار

فرا شود بسراندیب و رای زرین را

به میخ سیمین دوزد چو نقش بر دیوار

به حرب بار ملک تازد و به نیزه فتح

ز اسک بار برآرد به قهر

یکی خرامد و از فتح زود پیل آرد ...

... به کوشش اندر خرطوم او پلنگ افکن

به جوشش اندر حلقوم او نهنگ اوبار

سلاح نصرت و دندانشان فساد صلاح ...

... نظام دولت مسعودیان ملک مسعود

که اختیار خدای ست و افتخار تبار

صدای دولت عالی ز کوس او اکنون ...

... روان رستم دستان بسود نتواند

غبار حلقه آورد او گه پیکار

چو نقره خنگ برانگیزد و به خصم رسد ...

... بزرگ طبعا گردن کشا خداوندا

تویی که فضل تو عام است بر صغار و کبار

تویی که بی تو عطارانه اصل هست و نه فرع ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۷

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح سپهسالار ابوحلیم زریر شیبانی

 

... آنکه آسیب تیغ او برسید

از لب سند تا به دریا بار

آنکه در هر هنر مهانل کرد ...

... دست بردارد از کناره او

گرد کن بارگی بیفکن بار

کیست امروز دین و دولت را ...

... تا نروید ز جرم آتش گل

تا نخیزد ز طبع آب غبار

همه امسال های دولت تو ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۸

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح خواجه سعید بابو

 

... خواجه بوسعد کارنامه سعد

پشت بابوییان و روی تبار

دولتش در زمانه بسته زمام ...

... قاصد عزمش آتشین رگ و پی

باره حزمش آهنین بن و بار

موکب فضل گرد او انبوه ...

... مهر و کینش نهنده منبر و دار

بار ور جود او چو ابر سفید

بارکش حلم او چو زر عیار

طمعش لاغر و نظر فربه ...

... وان ستاره است سایبان درت

که از او آفتاب خواهد بار

زایرت را قدر کمین نکند ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۷۹

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح سلطان مسعود ابراهیم

 

ای ملک را جمال تو افزوده کار و بار

مسعود بیخ و شاخ تو مسعود برگ و بار

فرسوده زیر پایه قدر تو آسمان ...

... هم کف ذات جود ترا میغ درفشان

هم عکس حزم رای ترا تیغ جزع بار

عهد زمانه عهد تو آورده بر کتف ...

... گیتی دل تو جوید هر ساعت اند ره

گردون در تو گیرد هر لحظه اندبار

آتش به فخر یال به عیوق برکشد ...

... ایدون سبک ستاند سیرش ز خاک پی

گویی نیافت خواهد باد از پیش غبار

پیش از خیال خویش گه حمله قالبش ...

... شمشیر امر و نهیی با دشمنان بکوش

باران عدل و فضلی بر دوستان به بار

بهتر به طاعت اندر امروز توزدی ...

ابوالفرج رونی
 
۱۳۸۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان مسعود بن ابراهیم

 

گاه مسعود تاجدار ملک

تاج ماه است گاه بار ملک

فلک آورده یمن و یسر از خلد ...

... نرسد عقل اگر دو اسبه رود

در تک وهم بی غبار ملک

هر چه شاهین آسمان سنجد ...

... جوهر تیغ آبدار ملک

بار گیرد چو خاک پیماید

جرم یکران بی قرار ملک ...

... مقتدا باد روزگار ملک

بارور گشته سال و مه به ظفر

شاخ شاداب اختیار ملک ...

ابوالفرج رونی
 
 
۱
۶۷
۶۸
۶۹
۷۰
۷۱
۶۵۵