گنجور

 
۱۰۲۲

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۵۸ - به درک فرستادن ابراهیم، ابن زیاد را

 

... شد از خشم روی سپیدش بنفش

ابر بینی اش سود زرینه کفش

چو بسیار بر روی او نعل سود ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۲۳

الهامی کرمانشاهی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲

 

... جهانبین حسام الملک فرخ میر تومان را

ببین ابر کفش را چون بود بر کوهه ی یکران

ندیدستی اگر اندر فراز کوه عمان را

کفش را خواند عقل از خام طبعی ابر نیسانی

کجا نسبت بود با دست رادش ابر نیسان را ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۲۴

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - اقتفای غزل ملک الشعراء صبوری

 

... یا چنینم یا چنانم هر چه گوید خواجه آنم

در کفش پیچان عنانم میدواند کو بکویم

دل نخواهم داشت پرکین گر نهی در دیده زوبین ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۰۲۵

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۶ - ترکیب بند

 

... نوشد زلب تو کوثر آنکس

کز خط تو در کفش برات است

از چشمه قند میخورد آب ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۰۲۶

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۱۲ - در ستایش شاه دین امیر مومنان

 

... بجای خرقه تدلیس بر سرش برنس

بجای سبحه تزویر در کفش زنار

فضای ساحت میخانه آنچنان روشن ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۰۲۷

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » مدایح » شمارهٔ ۱۵ - مولود ختم ولایت زمان عجل الله فرجه

 

... دمد بجای گهر از دلش رخ خورشید

اگر بیحر کفش غوطه ای خورد عمان

بسوی نقطه ذاتش خرد نیابد راه ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۰۲۸

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۴ - پادشاهی توس

 

... بر آراست آن کاویایی درفش

اباکوس و پیلان و زرینه کفش

همه برج ها کرده بد سرخ و زرد ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۰۲۹

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۶ - پادشاهی کی آرش

 

... سپهدار توس آن کیانی درفش

اباکوس و پیلان و زرینه کفش

به دست فریبرز بسپرد و گفت ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۱۰۳۰

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

... جود و همت عصمت و غیرت نشان مردی است

مردی از کفش و کلاه و از سبیل و ریش نیست

بیضه ها بشکست چرخ حقه بازت در کلاه ...

حاجب شیرازی
 
۱۰۳۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در نکوهش سپاهیان روس تزاری هنگام توپ بستن بگنبد امام هشتم فرماید

 

... به نعلبندت گو تا کند لواشه حمار

به کفشگر گو بر فرق سگ زن انبانرا

در این مفازه زمانی رها کن از کف خویش ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - قصیده

 

... عمل نموده بسی در طویله نواب

براه مدرسه چندین هزار کفش بپای

دریده است و بسر کفش خورده از طلاب

چنان مسلط و ماهر به علم و موسیقی ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در انتقاد اوضاع و اشخاص عدلیه وقت فرماید

 

... بپای گیوه تکاپو کند ولی ز امساک

بپای گیوه و کفشش هنوز تا برتاست

هنوز از دهنش بوی قنبید آید ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در مرثیه قتل ناصرالدین شاه و جلوس مظفرالدین شاه

 

... از سمن در صحن بستان برگ آذریون ببارد

از کفش قلزم ببالد وز سرش افسر بنازد

از لبش معجز دمد وز خامه اش افسون ببارد ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶

 

... پیاله در کف رند شرابخوار امروز

بنه مه رمضان را بپیش کفش ادب

که شد طلایه شوال آشکار امروز ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷

 

... از دم تیغ کژ سنان مخیس

جنگ دی و فروردین نیافته کفشیر

گرچه همیبافت حرب غبری و داحس ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹

 

... تنش چرخ و رخش در وی چو خورشید

دلش بحر و کفش از وی دو جدول

فلک زان قبض و بسط آرد که فکرش ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳

 

... ز خان او همه روزی خورند پنداری

کفش بمایه ارزاق خلق گشته قسیم

بصرصر غم خاشاک جان دشمن وی ...

ادیب الممالک
 
۱۰۳۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸

 

... کار را در دست میر کامیاب انداخته

آن خداوندیکه فلک را بحر کفش

گاه طوفان سوی بالا چون حباب انداخته ...

ادیب الممالک
 
۱۰۴۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - در ستایش دانش بپارسی سره

 

... که پیشوای جهانی و گفته گفته تست

کجا که باشی کفشیر هر شکسته کنی

کجا که نیستی آنجا شکسته است درست ...

ادیب الممالک
 
 
۱
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۵۴
۵۶