گنجور

 
۸۱

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - مدح و ثنای راستین

 

... ذات ملک لقای او اصل بقای مملکت

آنکه به دور حکم او دید مهندس فلک

زان روی ملک آسمان حد سرای مملکت ...

سلمان ساوجی
 
۸۲

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - ایضا در مدح شیخ ابواسحاق و ایوانی که او در شیراز میساخت میگوید

 

... وین چه نقشیست آسمان کردار

عقل کل یا مهندس فلکست

بر زمین گشته بر چنین پرگار ...

عبید زاکانی
 
۸۳

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۴

 

... به نقش ابروی تو نیست در سراچه حسن

که دست صنع در آن طاقها مهندس شد

ز می به درد تو پرهیز ما نه از ما بود ...

کمال خجندی
 
۸۴

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۷

 

... زلفی چو شست داری باری بگیر عقدش

تا دل بری به انگشت از دست صد مهندس

چون گوش خود دهانت کردی کمال پر در ...

کمال خجندی
 
۸۵

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱

 

... گره ز دل بگشا وز سپهر یاد مکن

که فکر هیچ مهندس چنین گره نگشاد

ز انقلاب زمانه عجب مدار که چرخ ...

حافظ
 
۸۶

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷

 

... طرب سرای محبت کنون شود معمور

که طاق ابروی یار منش مهندس شد

لب از ترشح می پاک کن برای خدا ...

حافظ
 
۸۷

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹

 

... به مذهب همه کفر طریقت است امساک

مهندس فلکی راه دیر شش جهتی

چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک ...

حافظ
 
۸۸

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷

 

... ز کنه وصف تو ابن حسام دور افتاد

کجا رسد به تو اندیشه مهندس ما

ابن حسام خوسفی
 
۸۹

جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۶۳ - حکایت سؤال و جواب حکیم که حلال زاده کیست و نشانه آن چیست

 

از حکیمی کرد شاگردی سؤال

کای مهندس کیست فرزند حلال

گفت آن کو عاقبت گردد شبیه ...

جامی
 
۹۰

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۹ - غلبه کردن محبت زلیخا بر یوسف علیه السلام و بنا کردن عبادتخانه از برای وی

 

... پر از نقش و نگار از فرش تا سقف

مهندس را بر او فکر و نظر وقف

ز روزنهاش نوربخت تابان ...

جامی
 
۹۱

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹

 

... که بست طاق خم ابرویت تعالی الله

که سجده گاه دل و جان صد مهندس شد

خراب بود به وحشت سرای هجر دلم ...

جامی
 
۹۲

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

تا کی ای خواجه مهندس سخن نقطه و خط

در خط و کون و مکان نقطه عشق است فقط ...

جامی
 
۹۳

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

... مگو که بتکده از چیست خانه دل تو

که طرح کار چنین شد مهندس مارا

بزرگوار خدایا مراد ما این است ...

اهلی شیرازی
 
۹۴

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵

 

... که هر یکی بدر شبچراغ می ماند

چمن شکفت عجب دارم از مهندس شهر

که صوفیانه بکنج فراغ می ماند ...

بابافغانی
 
۹۵

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - در شکایت اهل روزگار و حسب حال خود گفته

 

... چو چشم فکرت من چشم عیب جویانم

به سحر طبع مهندس اگر کنم هنری

که چشم دهر شود تا به حشر حیرانم ...

محتشم کاشانی
 
۹۶

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۷۹ - قطعه

 

... هوای معتدلش چون هوای عالم جان

فکنده طرح شگرفی مهندس تردست

که می چکد به مثل آب از طراوت آن ...

محتشم کاشانی
 
۹۷

سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ اول در ذکر سلاطین » ۱۶- شیبک خان

 

شیبک بن براق خان بن ابوالخیرخان نسب او منتهی میشود به اوزبک خان بن طغرلجه بن نقوقا آن بن ماقری بن جوجی خان بن چنگیز خان و اینکه بچند واسطه به چنگیز خان میرسدازکتب متقدمین و متأخرین معلوم میشود القصه در اوایل حال در کمال بیسامانی در ترکستان می گشت آخر در خدمت سطان احمد میرزا بن سلطان ابو سعید میرزا حاکم ماوراءالنهر رسیده و بعد از اندک مدتی از وی روی گردان شده بنیاد مکر و فریب نمود و باز بترکستان رفت آری چنانکه مشهور است مصرع این ره که تو میروی بترکستان است باز در شهور سنه ست و تسعمایه که هرج و مرج در آن ملک راه یافته بود با فوجی از عساکر بلامآثر بدان ولایت معاودت کرده باندک مدت روزگاری بحیز تسخیر در آورد و در سنه ثلاث و عشر و تسعمایه بعد از وفات سلطان حسین میرزا چون در میان اولادش اتفاقی و دولتی نمانده بود بخراسان آمده اکثر ایشان را از میانه برداشت و لوای انا و لاغیری برافراشت تا آنکه بدست غازیان ظفر شعار بنیان عمرش منهدم گردید چنانکه مذکور شد و با وجود ترکیت و جلفیت خود را در اکثر فنون استعداد و ذات مهندس داشته در تصویر استاد بهزاد نقاش که تا مصور قدرت انسانی بر تخته هستی چهره گشایی نموده چون آن مصوری چابکدست نکشیده و در خط مولانا سلطانعلی که کلک کرام الکاتبین مثل او خوش نویسی برصفحه وجود نه نگاشته دخل بحدی کردی که در صورت او را بقلم کلک اصلاح نمودی و خط او را بنوک قلم مور رقم نسخ کشیدی و گفتی که چنین می باید کشید و چنین می باید نوشت و در زمان خود حکم کرده بود که شعرا شاهنامه فردوسی را ترکی کنند و در محلی که هرات مسخر او شد این مطلع گفت و نزد ارباب ادب هرات فرستاد و چهل تومان کپکی که دویست تومان تبریزی باشد خواهی نخواهی صله گرفت بقیه اشعار او از این معلوم می توان کرد

قاضی و قیز و قاز و قوزی و قمیز گرک ...

سام میرزا صفوی
 
۹۸

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۱

 

... نتواند لب عیسی به صد اعجاز گرفت

دل که آن چشم مهندس به مهارت برده

خواجه در گوچه رندان نظرباز ملاف ...

نظیری نیشابوری
 
۹۹

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۵ - در مدح حکیم ابوالفتح

 

... ورنه حسن آفتاب عالم آرا و حجاب

آن مهندس کش نظر دایم محیط عالم است

داند اینمعنی که شب هم در طلوع است آفتاب ...

عرفی
 
۱۰۰

نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۹ - رفتن داماد به خانهٔ عروس و در راه فرود آمدن دیوار بر سر او

 

... به حکم غیرتش رغبت فزون شد

مهندس مطربان آتش آموز

زاحکام نصیحت حسرت اندوز ...

نوعی خبوشانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷