تا کی ای خواجه مهندس سخن نقطه و خط
در خط و کون و مکان نقطه عشق است فقط
نقطه خط گشته و خط حرف شده حرف حروف
گه به تبدیل صور گاه به تغییر نقط
هرچه بر لوح شهود تو بجز نقطه اصل
نقش بسته ست فروشوی که سهو است و غلط
نقطه دان نقطه نگر نقطه شوآخر که جز این
هر چه خواهی که کنی موجب بعد است و سخط
آب چون دور ز دریاست فرات است و شط است
چون رسد باز به دریا نه فرات است و نه شط
کاهلی کافری و گر مروی شیطنت است
روش کعبه روان نیست بجز سیر وسط
جامی از چاه طبیعت بدرآ تا بینی
سر« لودلی حبل لعلی الله هبط »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر تو خواهی که شوی منسلک سلک خواص
دل مخصوص به دست آر نه لحم مخروط
سبزه اندر لب جو آب روان دردل شط
جوی و شط پرزر و سیم و گهر از ماهی و بط
بلبل مست نوازنده بگلبن بربط
لاله همچون ورق و ژاله بر او همچو نقط
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.