... نالۀ طاوس فردوس برین شد بر فلک

زهرۀ چرخ ولایت نغمۀ جانسوز داشت

تا سماک آن نالۀ جانسوز می رفت از سمک ...

... آه کان تابنده کوکب رفت در خاک ای دریغ

آفتاب چرخ عصمت با دلی از غم کباب

با تنی بیتاب و پر تب رفت در خاک ای دریغ ...

... یکباره گر مسیح بدید آنچه او بدید

میشد دوباره چرخ چهارم چه دار او

آن سرو سبزپوش چه گل سرخروی شد ...

... بیت الحرام بهر چه بروی حرام بود

ای ماه چرخ پیر و مهین پور عقل پیر

کز عمر سیر بودی و در بند غم اسیر ...

... نهد لیالی منثوره را علی الاطباق

بر اوج چرخ مناطق به تهنیت ناطق

بود معاینه جوزا غلام بسته نطاق ...

... در دست ظلم سنگدلان رایگان فتاد

یک حلقه ای ز منطقۀ چرخ معدلت

در حلقۀ اسیری و جور زمان فتاد ...

... کاش آن زمان که رایت دین بر زمین فتاد

زرین لوای چرخ برین واژگون شدی

کاش آنزمان که عین عیان شد بخون طپان ...

... آشوب بامداد قیامت در آورند

ای چرخ تا در این ستم آباد کرده ای

پیوسته خانۀ ستم آباد کرده ای ...

... خاموش مفتقر که ز دود دل مسیح

خورشید را بچرخ چهارم نقاب شد

خاموش مفتقر که در این ماتم عظیم ...

... رفته گلزار نبوت همه بر باد امشب

خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت

خرگه معدلت از آتش بیداد امشب ...

در جهان نشنیده ام تا بود این چرخ کبود

کز سلیمان اهرمن انگشت و انگشتر ربود ...

... عزت و حرمت مبدل شد بخواری و زبونی

سرخ رویی را بسیلی برد چرخ نیلگونی

سرفرازی رفت و شد پامال هر پستی و دونی ...

... چه شد ای غمدیده معجر تو

گردش چرخ کبود ربود

گوشوار از گوش دختر تو ...

... وز کتاب لاریبی آیه ای هویدا شد

از معانی بکرم زال چرخ شد واله

حسن دختر فکرم باز در تجلی شد

یکه تاز فکرت را باز شد دو ته زانو

تا بمحدت بانو همچو چرخ پویا شد

در حریم آن خاتون ره نیابد افلاطون ...

... داد از این ظلم و فساد

آه ماتم زدگان زد بسر چرخ علم

شرر اندر عالم ...

... که در سایۀ او کنم زندگانی

دریغا که از گردش چرخ گردون

سر او کند بر سرم سایبانی ...

... دل داغدیده از سینۀ من سراغ دارد

دل چرخ پیر بگداخت بنو جوانی تو

چه دلی است خام کز سوخته ای فراغ دارد ...

... ز نا مرادی و ناکامیش بدور جوانی

چه داغها بدل چرخ پیر و دهر کهن شد

چه رو نهاد به میدان فلک سرود به افغان ...

... شاخ گل تازه ای ز گلشن مجتبی

ندیده چرخ کهن چون قد او خوشخرام

کتاب جان باختن حمایل گردنش ...

... گوهری والا شد

چرخ یاقوت روان ریخته در ساغر من

از دو چشم تر من ...

... ارغوانی برگشت

چرخ نیلوفری از گلشن فرخ فر من

برد بار و بر من ...

... از سوز غم لال

ای چرخ دون پرور ز حد بردی جفا را

قدری مدارا

... حریم محترم قدس حضرت قدوس

یگانه روض مقدس که هفت گنبد چرخ

بر آستان رفیعش زند هزاران بوس ...

... نه در این دایره سرگشته منم چون پرگار

چرخ سرگشته چو گوییست بچو کان شما

درد عشق تو نگارا نپذیرد درمان ...

... بیت معمور جمالت قبلۀ هفت آسمان

چرخ اعظم همچو گویی در خم چو کان تست

خرگهت را کهکشان آسمان یک ریسمان ...

... مفتقر در خم چوگان تو گویی گویی است

چرخ با آن عظمت نیز به جز گوی تو نیست