حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۲۱
... هنگام رحیل بس که فریاد
از گردش روزگار کردم
دل خون شد و خون به سر برآمد ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۱
... خواه گو آرام گیر و خواه گو بدرام باش
هر چه هست از گردش گردون توسن فارغیم
گردن از بار سر ما جور بر جان می نهاد ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳۲
... چون بود سرو روان خاصه بود کوه سرین
زهره طبعی که اگر گردش رقص ش بیند
دف بیندازد و بر خاک نهد زهره جبین ...
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸۶
... دوستان را نبود قاعده ی بیزاری
اگر از گردش ایام شود آزاری
گرچه عشاق همه کشته به عشق اند و لیک ...
حکیم نزاری » ادبنامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱
... که گوشش به غیری و هوشش به تست
مشو سخرة گردش روزگار
که هرگز نماندست بر یک قرار
بلی گردش روزگار ای عزیز
بگرداند اخلاق و عادات نیز ...
... که حادث شود کارهای عجب
ز اندازة گردش روز و شب
ضرورت کند عادت و خو بدل ...
حکیم نزاری » ادبنامه » باب هشتم - در نکوهش غرور و عجب و دروغ و شکر احسان خداوندگار به جای آوردن » بخش ۱
... در اظهار آن گر نکوشی رواست
نماند همی گردش روزگار
به نیک و بد و خیر و شر برقرار ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۶ - آغاز انشعاب عشقهٔ عشق خضر خان از شاخ سبز و تر دول رانی
... نداند پیشه ای جز ره نوردی
ز دورش هر یکی گردش به کاریست
به ریز هر یکی دیگر شماریست ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۱ - صفت آرایش شهر و کشور، چون عروس، از برای تزویج شاه و شاهزادهٔ بی جفت، خضرخان، زادت خضره راسه، و شاهت وجه العدو بباسه!
... که آن در سعادت را کند جفت
اشارت کرد تا در گردش دهر
بیارایند یک سر کشور و شهر ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۳ - صفت شب سیاه هجران، که خضرخان را در کوشک جهان نمای جهان غم نمود، و دولرانی در قصر لعل غرق خوناب بود، و افروخته شدن شمع مراد آن دو محترق هم از آتش دل ایشان، و روشنائی در کار ایشان پدید گشتن
... چو موری در دهان اژدهایی
پرستاران به گردش خفته جمعی
وی اندر سوختن تنها چو شمعی ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۷ - حدیث عهد و پیمان لشکر غازی، که در کام نهنگ اندر روند و دیدهٔ اژدر!
... که ما را چرخ پیش آورد کاری
که گردش هست در وی چرخ واری
کرا نیروی پیل است و دل شیر ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹۸ - مصاف اول غازی ملک با لشکر دهلی به باد حملهای زیر و زبر کردن چنان لشکر
... بهر انگشت خنجرهاست این مرد
کسی کافتد دل شیران ز گردش
نشاید سهل گیری در نبردش ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » خسرو و شیرین » بخش ۳۱ - مناجات شیرین در شب فراق
... جهان چون اژدهای پیچ در پیچ
به جز دود سیه گردش دگر هیچ
شبی این گونه تاریک و جگر سوز ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۱۰ - آغاز سلسله جنبانیدن مجنون و لیلی
... یوسف صفتی شود چو یعقوب
با آنکه ز گردش زمانه
در فضل و هنر شود یگانه ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۰ - عزیمت دوستان جانی سوی مجنون، و او را از دیو لاخ کوه، به افسون، در حلقهٔ مردمان در آوردن، و سایه گرفتن آواز درختان سایهدار، و چون باد سوی باغ دویدن، و آهنگ مرغان باغ کردن، و با بلبل گلبانگ زدن
... باز آن ددگان که صف شکستند
گردش چون سپهر حلقه بستند
از آب دو دیده بی مدارا ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » هشت بهشت » بخش ۱ - آغاز کتاب و منتخب یکی از داستانهای هشت بهشت
... که از آن بود ملکشان نیمی
روزی از گردش ستاره و ماه
می نوشتند سوی شهری راه ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
آنکو شناخت گردش خورشید و ماه را
جوید برای خفتن خود خوابگاه را ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶
... چو برگشتی ز خسرو کرد پامال
جفای گردش ایام او را
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲
... یک خنده ازان دهان بسندست
یک گردش چشم تو به مستی
فتنه به همان جهان بسندست ...
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰
... هلال خم شد و جنبید از آنش پشت دوتاست
به نیم دایره ماند هلال در گردش
هزار نقطه ز نقش ستارگان پیداست ...