عیش ما داریم کز شادی و شیون فارغیم
کار ما رانیم چون از کار کردن فارغیم
راست چون سرویم آزاد و مجرّد لاجرم
هم ز بستان ایمنیم و هم ز بهمن فارغیم
خواه گو آرام گیر و خواه گو بدرام باش
هر چه هست از گردشِ گردونِ توسن فارغیم
گردن از بارِ سرِ ما جور بر جان مینهاد
ما سر اندر باختیم از ننگِ گردن فارغیم
در هوایِ نورِ خورشیدِ محبّت ذرّهوار
از مقام و جایْگاه و رکن و مسکن فارغیم
نفس را سر کوفتیم و عقل را بر در زدیم
شکر حق را هم ز دزد و هم ز رهزن فارغیم
مردمان ما را به جهل از مرگ ترسانند و ما
گرنه چون خضریم خصرآسا زِ مردن فارغیم
یارِ ما جایی دگر دارد نشیمن سالهاست
منّت ایزد را که از غم خانهی تن فارغیم
گلشن و گلخن به معنی دوزخ و خلدست و ما
چون نزاری هم زِ گلشن هم زِ گلخن فارغیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.