گنجور

 
۷۴۱

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۰ - رزم فرامرز با مهارک هندی

 

... سنان بر سپهدار یل راست کرد

برافشاند بر چرخ گردنده گرد

بزد نیزه بر سینه پهلوان ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۲

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۴ - کشتن فرامرز، مهارک هندی را

 

... ببخشا و ترسان شو از روزگار

مباش ایمن از چرخ ناسازگار

که گاهیت شادی دهد گاه غم ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۳

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۸ - رفتن فرامرز به جزیره فراسنگ و جنگ کردن با شاه جزیره

 

... سپردار از آسیب سنگ سیاه

به چرخ آمدی اندر آوردگاه

بخستند از ایرانیان بی شمار ...

... یکی نره دیوی بیامد برش

تو گفتی که بر چرخ ساید سرش

ازین هولناکی روان خواره ای ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۴

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۱ - کشتن فرامرز،دیو سیاه

 

... چو آتش بدان تیره جان در زدند

برآورد شعله به چرخ بلند

چو آتش ز باد هوا برفروخت ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۵

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۵ - دادن شاه کهیلا،دختر را به فرامرز

 

... بدآن ماه آن شب ابا سرفراز

چو خورشید بر چرخ زرین کمند

فکند و برآمد به تخت بلند ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۶

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۸ - رزم کردن فرامرز با فیل گوشان

 

... یلانشان به کردار دیو سفید

دمان همچو بر چرخ گردنده شید

به آورد ایران سپاه آمدند ...

... ز ترکش برآهیخت تیره خدنگ

نهاد از بر چرخ و اندر کشید

ز تیرش همی آتش آمد پدید

چو سوفار در زه آمیختی

به چرخ اندرافکندش آهیختی

چو پیکان درون قبضه آورد سنگ ...

... گره شست آویخت زه باز کرد

خدنگ از بر چرخ پرواز کرد

بزد بر کمربند گرد دلیر ...

... برآورد گرز گران نره دیو

درافکند بر چرخ گردان غریو

برآورد و بنمود حمله به شیر ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۷

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۲ - سئوال سوم فرامرز از برهمن

 

... چو او اسب در زیر زین آورد

تو گویی که با چرخ کین آورد

نه آرام داند نه هوش و درنگ ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۸

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۴ - رفتن فرامرز به خاور زمین و کشتن مرغ را

 

... کجا کوه ازو خواستی زینهار

نهاد از بر چرخ و بر زد گره

دهان خدنگش برآمد به زه

چو چپ راست شد راست آورد خم

شد ابروی چرخ از نهیبش دژم

چو با دوش تنگ اندرآورد شست ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۴۹

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را

 

... به ناگه خروشی برآمد ز دشت

بدان سان که از چرخ اخضر گذشت

دد و دام یکسر گریزان شدند ...

... بیامد پس پشت نر اژدها

نهاد از بر چرخ دام بلا

کشید و بینداخت تیر خدنگ ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۰

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را

 

... یکی کوه بیند بلند و سیاه

چو خورشید بر چرخ گردان شود

نخست از سرکوه رخشان شود ...

... نه اندر زمین شیر یا پیل نر

چو خورشید بر چرخ رخشان شود

ز دود تف او هراسان شود ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۱

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را

 

... کز ایشان زمین و زمان در بلا

چو خورشید در هفت چرخ برین

به پرهیز باشد در این رزم و کین ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۲

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۹ - پاسخ فرامرز با ایرانیان

 

... دگر نیم چرمی بیاورد شیر

که بر چرخ را زه کند آن دلیر

جوان سرافراز با توش و تاو ...

... بیاورد و بر گوشه ها زد گره

برآورد چرخ گران را به زه

همان تیر ده چوبه تیر خدنگ ...

... همه دست بر آسمان داشتند

فغان از بر چرخ بگذاشتند

سپهبد سپه را چو بدرود کرد ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۳

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۰ - کشتن فرامرز،اژدها را

 

... نهاده بدو اندر آورد شست

گرفت از بر قبضه چرخ دست

به ابروی چرخ اندرآورد چین

ز گوشه برآمد خروشی به کین ...

... ز خنجر دهانش گشاده بماند

همی زهر در چرخ گردون فشاند

به کام اندرش تیغ چون گشت سخت ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۴

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۱ - رزم فرامرز با شیران و کشته شدن شیران به دست فرامرز

 

... که چون آب بد پیش پیکانش سنگ

به چرخ اندرون راند بر ماده شیر

ازو شیر ماده شد از جنگ سیر ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۵

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۲ - کشتن فرامرز،گرگان را

 

... برآمد زگردون سپیده دمان

ز چرخ چهارم چو بنمود چهر

بیاراست گیتی سراسر به مهر ...

... یکی تیر پیکان زهرآبدار

به چرخ اندرون راند گرد سوار

بزد بر بر و سینه گرگ نر ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۶

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۵ - دیدن فرامرز،بازارگان و گفتن او به فرامرز از سیمرغ

 

... ز پرش خروش آمدی چون هژبر

بدان گونه بر شد به چرخ برین

که چون بنگریدم به روی زمین ...

... برآرد همی هرچه باشدت کام

کند توسن چرخ نزد تو رام

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۷

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۶ - نهادن فرامرز،پر سیمرغ را برآتش

 

... برافروخت رخسار آن ارجمند

تو گفتی برآمد به چرخ بلند

فراوان ثنا گفت سیمرغ را ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۸

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۰ - رزم فرامرز با شاه باختر و با شاه فرغان

 

... خدنگش دل کوه خارا بخست

نهیبش پی چرخ گردون ببست

برافراز چون تاختی از نشیب ...

... ازین بیگناهان ستم دور دار

بیندیش از این چرخ ناپایدار

به فیروزی روزگار نبرد ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۵۹

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۲ - رسیدن فرامرز به کلان کوه و جنگ با دیوان

 

... که در مرز چین هست یک کوهسار

یکی کوه باشد که چرخ برین

ازو برگذشته به روی زمین ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
۷۶۰

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۳ - دیدن فرامرز،پدر خود را به خواب

 

... که کار تو امشب به کام تو گشت

همان توسن چرخ رام تو گشت

شب تیره برخیز سوی حصار ...

سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۳۶
۳۷
۳۸
۳۹
۴۰
۴۹۲