گنجور

 
۶۶۱

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷

 

یک قطره آب بود با دریا شد

یک ذره خاک با زمین یکتا شد ...

خیام
 
۶۶۲

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۱

 

یک قطره آب بود و با دریا شد

یک ذره خاک و با زمین یکتا شد ...

خیام
 
۶۶۳

خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » گردش دوران [۵۶-۳۵] » رباعی ۴۲

 

... گر برگویم حقیقتش هست دراز

نقشی است پدید آمده از دریایی

و آنگاه شده به قعر آن دریا باز

خیام
 
۶۶۴

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح شمس‌الملک نصر

 

... چو نور عارض فردوسیان به زیر نقاب

به سان زورق زرین میانه دریا

گهی بر اوج پر از موج و گاه در غرقاب ...

... بدان گهی که یلان آهنین کنند ثیاب

زمین چو دریا گردد ز موج خون و سرشک

هوا چو هاویه گردد ز دود دوزخ تاب ...

عمعق بخاری
 
۶۶۵

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح نصیرالدوله نصر

 

... همی پری و پر تو در تو مضمر

ز اشکال تو روی دریا منقش

ز آثار تو روی صحرا مسطر ...

... ببردند با جان پاکان برابر

بدشتی رسیدم بمانند دریا

که کس جز ملایک ندیدیش معبر ...

... یکی اژدهایی خروشان چو تندر

بقوت چو گردون بصولت چو دریا

بتندی چو توفان بتیزی چو صرصر ...

... چو پیلان و برگستوانهای چینی

پراگنده بر بوی دریای اخضر

چنان اژدهایی که از سهم و وهمش ...

... یکی بندد از فرش بیجاده بر زر

جهان گردد از خون مردان چو دریا

تو چون نوح و کشتی تو خنگ رهور ...

... مؤنث شود در رحمها مذکر

زمین ار چو دوزخ شود یا چو دریا

زمان ار چو حنظل شود یا چو شکر ...

... همیشه دو دستت به زلف معنبر

رخ بدسگال تو از آب دریا

دل دشمن تو پر آتش چو مجمر

عمعق بخاری
 
۶۶۶

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح نصر بن ابراهیم

 

... نشسته پیش شمع اندر نهاده خامه و دفتر

بدریاهای معنی در فرو رفته چو غواصان

گرفته دامن امید و گم کرده ره معبر ...

... بدیع آثار عالی قدر میمون فال فرخ فر

نکو کردار کشوردار گوهر بار دریا دل

جهان آرای فرخ رای حق فرمان حق گستر ...

... هزاران سوخته در حین بر آرد سر ز خاکستر

بچشم او چه یک ذره چه یک قطره چه یک دریا

ببیش او چه یک مرد و چه یک امت چه یک لشکر ...

... ولایت بخش کشور دار دشمن بند دین پرور

بروز رزم چون توفان بروز بزم چون دریا

بگاه جنگ فرمان ران بگاه صلح فرمان بر ...

عمعق بخاری
 
۶۶۷

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح خاقان ملک خضر

 

... بنرخ خاک بودی در و گوهر

چو دریاییست هر شب خانه من

چو کشتی آتشین سوزنده بستر

نه دریا از تف کشتی شود خشک

نه کشتی از غم دریا شود تر

میان آب و آتش مانده حیران ...

عمعق بخاری
 
۶۶۸

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - قصیده ناتمام در مدح الب ارسلان

 

... قوی چون سد اسکندر سیه دل چون شب تاری

همه آشفته چون دریا به قدر قطره باران

به یک حمله که سلطان کرد همچون شیر بر آهو

ز خون خصم دریا شد به یک ساعت همه میدان

چو سهم رایتت بیند معادی زود بگریزد ...

عمعق بخاری
 
۶۶۹

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح کمال الدین محمود

 

... که از بیمش همی گردد هزاران جانور بی جان

فلک قدر ملک دیدار گردون فر دریا دل

جهان آرای ملک افروز کشور گیر فرمان ران ...

... که اندر وهم مخلوقان نگنجد وصف این و آن

همی تا چشم مهجوران کنار از خون کند دریا

همی تا زلف دلبندان بساط گل کند میدان ...

عمعق بخاری
 
۶۷۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح سلطان گوید

 

... پیسه نیارست کرد سایه آن را

هیبت او آتشی فروخت که دریا

پشت بدو داد و باز تافت عنان را ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۱

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - ایضاً له

 

... ذاتش به بی همالی ذاتی مجرد است

دریا گذار مرکب او را گه گذار

دریا سراب و فدفد مهتاب فرقد است

ایدون چو باد نرم گرازان شود بر آب ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۲

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - ایضاً له

 

... کشف آن سخره بیان تو باد

لب دریا به موج خیز اندر

حاکی و راوی جنان تو باد ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۳

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح ابونصر بارسی

 

... پیش دل غنی و کف رادش

دریا فقیر و ابر ضنین باشد

عطر نسیم خلقش گرد آید ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۴

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح سپهسالار بوحلیم زریر شیبانی سپهسالار سلطان مسعود بن سلطان ابراهیم

 

... هنوز رایت منصور او به ظاهر هند

رسید هیبت شمشیر او به دریا بار

ز اصل مولد او طالعی نگاشته یافت ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۵

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح سپهسالار ابوحلیم زریر شیبانی

 

... آنکه آسیب تیغ او برسید

از لب سند تا به دریا بار

آنکه در هر هنر مهانل کرد ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۶

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - ایضاً له

 

... پیش فرمان امتحان توشاک

قعر دریا و بیخ کوه نهند

پیش گرداب و گردباد تو خاک ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۷

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مدح سلطان ابراهیم

 

... پیشوای ملوک امام امم

آنکه بر ساحل درش دریا

جز به تکبیر بر نیارد دم ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۸

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - ایضاً له

 

... بر مبارک آن چون دو مغزه بادام

امل ز دریا پرسید چون خیال تو دید

که تو کدامی و بخشنده خدای کدام ...

ابوالفرج رونی
 
۶۷۹

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - ایضاً له

 

... دنیا تویی و نعمت باقی حطام تو

دریا سلیم عبره نماید بر دلت

گوهر عدیم عبره سزد بر ستام تو ...

ابوالفرج رونی
 
۶۸۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - ایضاً له

 

... چون هم عنان دولت و همنام اختری

دریا که دید هرگز گوهر مکان او

اینک دل تو دریا اینک تو گوهری

بگرفت سیل عهد تو سهل و جبل چنانک ...

ابوالفرج رونی
 
 
۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷۳