گنجور

 
۶۴۸۱

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - جام جهان بین

 

... ز اشکوفه به سر بر زده قرطاس رقم را

بگرفته ز نو لاله به کف جام جهان بین

دارد مگر او داعیه حشمت جم را ...

... بر کینه همی سخت بیفشرد قدم را

از سبزه نورسته و از لاله نوخیز

آماده پی غارت دی کرد حشم را ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۲

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - روضه خلد

 

... بوستان یا که تخت عطار است

لاله یا روی دلفریب صنم

سبزه یا زلف نازنین یار است ...

... باد یا کاروان تاتار است

بسدین مجمر است یا لاله

آذرین جام یا که گلنار است ...

... کاخ ارژنگ یا که گلزار است

کان شنگرف یا که لاله ستان

معدن سیم یا سمن زار است

ورق لاله یا فروزان شمع

ارغوان یا که مشتعل نار است ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۳

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - اسکندر گل

 

... غنچه از میزان یاقوتی زر لعلی کشد

لاله از مکیال لعلی سیم پیمایی کند

از نسیم کاکل گل صبح مشک افشان شود

زلف سنبل از شمیم شب سمن سایی کند

دست لاله موسی آسا آتش طور آورد

طفل سوسن عیسی آیین میل گویایی کند ...

... گرنه باغ آمد سپهری تازه اندر وی چرا

لاله خورشیدی نماید گل ثریایی کند

یا که در پیشانی هندوی بستان زعفران ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۴

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - امام عوالم

 

... به صحرا روم گرنه با شوخ دلبر

بود لاله در سینه ام نار سوزان

بود سبزه در دیده ام نوک نشتر ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۵

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - آیینه صبح

 

... بر قمر از آبنوس بسته دو چنبر

لاله حمرا نهفته زیر دو ریحان

سبزه بویا نهاده گرد دو عبهر ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۶

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - هلالِ عید

 

... آن یک شود چو ساحت دوزخ شراره خیز

و این یک شود چو دامن فردوس لاله زار

از لطف تو بهشت بهاری است بی خزان ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۷

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - جلوه پروردگار

 

... گلشن جنت شود چونان که دوزخ پر شرر

ساحت دوزخ شود آنسان که جنت لاله زار

جلوه گر روی تو بینم در فراز و در نشیب ...

... ای که شد گلزار جان از فیض دستت سروخیز

وای که شد بستان دل از امر لطفت لاله زار

ای که بر درگاه تو قدوسیان را نیست ره ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۸

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - عروس گلزار

 

... آتش گل همه در خرمن خار

لاله از رنگ چو روی دلبر

غنچه دلتنگ چو لعل دلدار ...

... کلک تقدیر در ایوان بهار

آن لب لاله کشید از شنجرف

و آن خط سبزه نوشت از زنگار ...

افسر کرمانی
 
۶۴۸۹

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در سوگ همسر خود

 

... نهفته جیب چمن را به درهم و دینار

ز برگ لاله عیان شقه شقه حله چین

به جیب غنچه نهان نافه نافه مشک تتار ...

... نموده جا به فراش ستبرقی کهسار

ز لاله بستان چونان که پشته پشته عقیق

ز سبزه هامون ز آنسان که کوه که زنگار ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۰

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - خیمه سیمگون

 

... سبزه از یاوری باد سحر

لاله از ساحری ابر بهار

کوه را حله کند از شنگرف ...

... ابر مانند مغی باده فروش

لاله چون مغ بچه باده گسار

تر شود آن تنش از رشحه می ...

... غنچه در بزم چمن خسرو وش

لاله بر طرف دمن لیلی وار

گردد این دور ز مجنون خزان

شود آن یار به شیرین بهار

باغ را لاله کند لعل انگیز

راغ را ژاله کند گوهربار

افسر کرمانی
 
۶۴۹۱

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - مشتاق رضای حق

 

... در سبزه همی پنهان یک خرمن نسرینش

در لاله همی پیدا صد دامن ریحانش

از تاب شرار می بر چهره چکانش خوی ...

... افتاده به دنباله گیسوی پریشانش

نشنیده کس اسپرغم با لاله شود توأم

جز طره خم در خم بر چهره فروزانش ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۲

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - خسرو گلبن

 

... گردد ز بوی غنچه غمین نکهت بهشت

آید ز رنگ لاله خجل گلشن ارم

اکنون که شد ز لاله گلستان صنم ستان

شاید که صوفیان نپرستند جز صنم ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۳

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - والی ولایت مطلق

 

... داغ غمت به سینه ناپاک خصم نیست

از شوره زار می ندمد لاله و سمن

یک حکم از تو هرچه ادا می شود فروض ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۴

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - آفتاب کشور خوبان

 

... تا وزد از سمت باغ رایحه گل

تا دمد از طرف راغ لاله نعمان

باد تو را خصم جان چو آتش در تن ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۵

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - ای زلف بتم

 

... گه از لبکانش بخوری قند مکرر

گه از رخکانش بچنی لاله نعمان

همواره در آغوش بتم خسبی و نبود ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۶

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - شبی شبه سان

 

... که دیده مور همی حکمران ملک سلیمان

بدیدم آن رخ و چیدم هزار خرمن لاله

بدیدم آن خط و بردم هزار دامن ریحان ...

... مگر به غمزه ای از تن مهی گرفته تو را جان

به ناله گفتمش ای شرم لاله ات رخ نسرین

به گریه گفتمش ای رغم غنچه ات لب خندان ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۷

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - مهر سپهر جلال

 

... بلبل بیچاره را راز نهان شد عیان

لاله شکفت از دمن چون رخ دلدار من

سبزه دمید از چمن چون خط سبز بتان ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۸

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - اختر برج جمال

 

... بلبل دل خسته را راز نهان شد عیان

لاله شکفت از چمن چون رخ زیبای یار

سبزه دمید از دمن چون خط سبز بتان ...

افسر کرمانی
 
۶۴۹۹

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - خدیو کشور توحید

 

... سپهدار حبش آمد هم اندر طرف این میدان

چو شد این لاله حمرا نهان زین گلشن خضرا

هزاران نرگس شهلا شکفت از طرف این بستان ...

افسر کرمانی
 
۶۵۰۰

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - نوبهار

 

... ز بوستان چه حاصلت به بوستان عذار بین

به کوه لاله زارها به دشت سبزه کارها

بهر چمن بهارها از او به یادگار بین ...

... ز جعد تابدار او ز خط مشکبار او

فراز لاله زار او دمیده سبزه زار بین

بتی بجوی سیمتن مهی همه دلال و فن ...

افسر کرمانی
 
 
۱
۳۲۳
۳۲۴
۳۲۵
۳۲۶
۳۲۷
۳۶۲