تاخت بکاخ حمل، خسرو خور تا عنان
غیر باغ ارم، گشت فضای جهان
عرصه گیتی بهشت، گشت ز اردیبهشت
افسر نخوت بهشت، از سر خود مهرگان
از اثر باد دی، شخص جهان بود پیر
نک ز هوای ربیع، گشت دگر ره جوان
ابر مطیر از مطر، ریخته لؤلوی تر
طرف چمن را نگر، کامده عنبر فشان
دست نسیم صبا، پرده گل بر درید
بلبل بیچاره را، راز نهان شد عیان
لاله شکفت از دمن، چون رخ دلدار من
سبزه دمید از چمن، چون خط سبز بتان
دعوی رضوانیش، هست کشاورز باغ
تا که شد از نوبهار، باغ چو کوی جنان
ابر بهاری فشاند بس که گهر بر زمین
همچو صدف غنچه راست، لؤلوی تر در دهان
رفت چو سلطان گل، بر بزمرّد سریر
سرو، ستادش به پای، بر صفت بندگان
گل شده بس دلفریب، برده نک از عندلیب
صبر و قرار و شکیب، طاقت و تاب و توان
بر سر هر سروبن قمریی اندر نوا
بر رخ هر سرخ گل، بلبلی اندر فغان
ای دل نادیده عیش، چند بری بار طیش
فصل بهار است هین، نوبت غم نیست، هان
ازچه نشینی خموش، خیز و به عشرت بکوش
باده صافی بنوش، مدح شهنشه بخوان
شاه جهان مرتضی، صفدر خیبرگشا
شافع روز جزا، قاسم نار و جنان
مهر سپهر جلال، اختر برج کمال
آن که نه او را زوال، هست بکون و مکان
ای که به دربار تو، حضرت روح القدس
سبحه به کف هر صباح، آمده تسبیح خوان
مختصری بی بها هست به گاه عطا،
خادم کوی تو را، مایه دریا و کان
مطبخی از کوی توست عرصه این روزگار
مهر سپهر اندر او، آمده نار و دخان
روز و شبان در خطر، بود ز گرگ اجل
گله ایجاد را، گر تو نبودی شبان
گرنه به صبح ازل مهر رخت برفروخت
تار بدی تا ابد، عرصه کون و مکان
مطبخ کوی تو را، هست تنور این فلک
کش بود از مهر و ماه، پخته و ناپخته نان
پهنه جود تو را، پیک خرد پی سپر
گشته و نابرده ره، عاقبتش بر کران
پرده برافکن ز رخ تا به یقین پی بریم
چند بپوییم ما، بیهده راه گمان
بل بفشاند ز نار بر دو جهان آستین
آن که بساید تو را ناصیه برآستان
مدح تو فیصل پذیر نبود اگر آورد
منشی دیوان وحی، خامه کروبیان
از چه تصور کنم مدح تو را در ضمیر
وز چه تمنا کنم وصف تو را در بیان
وصف تو آری کجا، در خور اوهام ماست
وصفت تو نتوان کند همچو منی ناتوان
طلعت خورشید را چون نگرد مرغ شب
عرصه جبریل را چون گذرد ماکیان
تا ز سموم خزان هست به عالم اثر
تا ز نسیم بهار هست به گیتی نشان
گلشن احباب تو، باد همیشه بهار
کشت امید عدوت، باد سراسر خزان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است درباره زیبایی و جاذبههای بهار و تأثیرات آن بر طبیعت و روح انسان. شاعر با استفاده از تصویرسازیهای زیبا، به توصیف فضاهای بهشتی و سرسبز باغها میپردازد و به اشعار خود شور و نشاط بهار را میبخشد. وی به تأثیر مثبت بهار بر زندگی و احساسات انسانها اشاره میکند و از دل گرفتگیهای زمستان و غم به سوی شادی و شادابی بهار دعوت میکند. در پایان، شاعری از عظمت و مقام شاه و اهمیت دعا و احترام به او سخن میگوید و بر اهمیت محبت و جود در جهان تأکید میکند.
هوش مصنوعی: خسرو خور به سوی کاخ حمل تاخت، و آنچنان پیش رفت که محدودیتهای باغ ارم را پشت سر گذاشت و فضای جهان را در نوردید.
هوش مصنوعی: در جهانی که داریم زندگی میکنیم، بهشت به خاطر ماه اردیبهشت درخشان شده است و زیبایی و شکوه آن به خاطر جشن مهرگان بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: بر اثر وزش باد دی، آدمیان در این دنیا کهنسال شدند، اما بر اثر هوای بهار، دوباره جوان شدند و به راهی تازه گام گذاشتند.
هوش مصنوعی: ابرهای بارانزا، که باران میریزند، مثل مروارید درخشان بر روی چمن میدرخشند. بوی خوش عطر نیز در فضا پخش شده است.
هوش مصنوعی: نسیم صبحگاهی با لطافت خود، گل را از پردهای که داشت برداشت و این باعث شد که رازهای پنهانی بلبل بیچاره، برای همه آشکار شود.
هوش مصنوعی: لاله در باغ از خاک برآمد و شکوفا شد، همانطور که چهره محبوبم میدرخشد. سبزهها نیز از چمن زنده و رونق گرفتند، بهسان خط سبز معشوقها.
هوش مصنوعی: ادعای بهشتی بودن او از آنجا ناشی میشود که کشاورز باغ، وقتی که بهار میرسد و باغ مانند بهشت زیبا میشود، احساس خوشبختی و آرامش میکند.
هوش مصنوعی: ابرهای بهاری به قدری باران میبارند که زمین پر از گلهایی میشود که مانند صدف باز میشوند و در دل خود مرواریدهایی زیبا دارند.
هوش مصنوعی: او همانند پادشاه گلها رفت و بر تخت بلندی از درخت سرو ایستاد، در حالی که به پای او، بندگانش ایستاده بودند.
هوش مصنوعی: گل به قدری زیبا و فریبنده شده که قناری (عندلیب) تمام صبر و طاقت و آرامش خود را از دست داده است.
هوش مصنوعی: در بالای هر درخت، قمری با صدای خوش میخواند و بر چهره هر گل سرخی، بلبل با نالهای زیبا میسراید.
هوش مصنوعی: ای دل، چرا از خوشیها غافلی؟ کمی از بار غمها رها شو، چون بهار فرا رسیده و وقت شاد بودن است، پس درنگ نکن و از غمها دوری کن.
هوش مصنوعی: چرا ساکت نشستهای؟ بلند شو و از زندگی لذت ببر. شراب خالص بنوش و در ستایش پادشاه بخوان.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی بزرگ و برجسته میپردازد که در تاریخ اسلام و در بین مردم جایگاه ویژهای دارد. او به عنوان شاه و پیشوای جهان معرفی شده و به خاطر شجاعت و فداکاریهایش در جنگها، به ویژه در فتح خیبر، شناخته میشود. همچنین به مقام او در روز قیامت و شفاعتش اشاره شده که نشاندهنده مقام والای او در جهان آخرت است. در نهایت، نام قاسم هم به عنوان یکی از شخصیتهای محبوب و مورد احترام در این زمینه ذکر شده است.
هوش مصنوعی: خورشید بلندمرتبهای که در برج کمال میدرخشد، آن نجومی که هرگز فراموش نخواهد شد و وجودش در تمام زمانها و مکانها جاری است.
هوش مصنوعی: ای کسی که هر روز صبح، روح القدس با تسبیح در دست به درگاه تو میآید و ستایش میکند.
هوش مصنوعی: در زمان بخشش، خادم کوی تو دارای ارزشی اندک است، ولی او همچون دریا و معادن پر ارزش است.
هوش مصنوعی: این روزگار مانند مطبخی است که در آن عشق و مهر تو آشپزی میشود و آتش و دود به نشانه دلدادگی و اشتیاق در آن میغلتند.
هوش مصنوعی: روز و شب در معرض خطر است و گله در معرض حمله گرگ مرگ قرار دارد، اگر تو شبان نبودی.
هوش مصنوعی: اگر نه اینکه در آغاز dawn عشق تو به صبحگاه تابیده است، تاریکی بدی تا ابد در دنیای وجود و عالم باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: آشپزخانه کوی تو، مانند تنوری است که در آسمان موجود است و با کمک خورشید و ماه، نان را میپزد، چه نان پخته و چه نان ناپخته.
هوش مصنوعی: پهنه generosity و بخشش تو، مانند سپری است که خرد و فهم را در بر گرفته و در نهایت، کسی که بیخیال از راه میگذرد، به کناری میرسد.
هوش مصنوعی: پرده را کنار بزن تا بتوانیم به حقیقت پی ببریم، چرا که ما فقط در حال حدس زدن هستیم و این راه، بیهوده است.
هوش مصنوعی: آن کسی که با نرمی و ملایمت بر توست، مانند آستینی است که دو جهانی را از آتش پر کرده است. او بر ناصیهات دست میزند و تو را به جایی میبرد که باید سختیها را تحمل کنی.
هوش مصنوعی: ستاایش تو هرگز به قضا و قدر نمیتواند محدود شود، حتی اگر بهترین نویسندهی وحی، با قلم فرشتگان، به این کار پردازد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم در دل خود ستایش تو را تصور کنم و چگونه میتوانم در سخن تو را وصف کنم؟
هوش مصنوعی: توصیف و بیان زیباییهای تو فراتر از تصور ماست و کسی مثل من ناتوان نمیتواند تو را به درستی توصیف کند.
هوش مصنوعی: چهرهی خورشید را زمانی که مرغ شب به آن نگاه کند، همانند عبور جبرئیل از صحنهای که ماکیان در آن هستند، میتوان توصیف کرد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تأثیرات بادهای سرد پاییزی در دنیا وجود دارد، نشانههای نسیمهای خوش و مطبوع بهاری نیز در بین است.
هوش مصنوعی: باغ دوستانت همیشه در بهار است، اما هوای دشمنیات به تمامه سرد و خزانزده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان
قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین
لفت بخورد و کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان
ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان
دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران
بر ارغوان بیش خواه از ارغوان رخ بتی
چو ارغوان باده ای که رخ کند ارغوان
خانه اندوه را زیر و زبر کن همی
[...]
تا که بود آفتاب تا که بود آسمان
فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان
تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان
هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان
ای شده اشکال شعر از دل و طبعت بیان
ساخته از عقل و فضل بر تن و جان قهرمان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.