گنجور

 
۶۲۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۸۳

 

... ز وصل آینه قانع به گفتگو گردد

ز چار موجه به ساحل رساند کشتی خویش

ز خلق هرکه چو صایب کناره جو گردد

صائب تبریزی
 
۶۲۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳۱

 

... به گرد خاک ره یار توتیا نرسد

ز چار موجه به ساحل نمی رسد صایب

سبکروی که به سر منزل رضا نرسد

صائب تبریزی
 
۶۲۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۶۳

 

... گشاد سینه به اندازه جنون باشد

فریب ساحل ازین بحر بیکنار مخور

که هر سفینه در او نعل واژگون باشد ...

صائب تبریزی
 
۶۲۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰۰

 

... چو خاروخس همگی خرج راه سیلابند

خبر ز ساحل این بحر آن کسان دارند

که سر جیب فرو برده همچو گردابند ...

صائب تبریزی
 
۶۲۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸۰

 

... ز خود تهی چو شود قابل اشاره شود

خودی حصاری ساحل نموده بحر ترا

ز خودکناره گزین بحر بی کناره شود ...

صائب تبریزی
 
۶۲۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳۹

 

... بیچاره رهروی که پی راهبر فتاد

پشتم ز بار منت ساحل شکسته شد

آسوده کشتیی که به بحر خطرفتاد ...

صائب تبریزی
 
۶۲۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹۰

 

رهرو ز فکر پوچ به منزل نمی رسد

یک کشتی حباب به ساحل نمی رسد

زنهار محو شو که درین دشت راهرو ...

... عاشق به بال جاذبه پرواز می کند

بی موج کف به دامن ساحل نمی رسد

دلهای بیقرار تسلی پذیر نیست

این کاروان ریگ به ساحل نمی رسد

شبنم به آفتاب رسید از فروتنی ...

صائب تبریزی
 
۶۲۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۳۹

 

... حال گهر مپرس که از گوش ماهیان

مهر سکوت بر لب ساحل نهاده اند

چون ناله جرس تهی از خویش گشتگان ...

صائب تبریزی
 
۶۲۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹۸

 

از کف عنان گذاشته منزل چه می کند

موج رمیده دامن ساحل چه می کند

دست ز کار رفته چه محتاج دامن است ...

... ای بحر از حباب نظر باز کن ببین

کاین موج بیقرار به ساحل چه می کند

خواهی نفس گداخته آمدبه خانه ام ...

صائب تبریزی
 
۶۳۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۹۹

 

... از دست رفته سیب زنخدان چه می کند

بی موج یک سفینه به ساحل نمی رسد

یوسف حذر ز سیلی اخوان چه می کند ...

صائب تبریزی
 
۶۳۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۵۳

 

... دل را به هم شکن که ازین بحر پرخطر

تا نشکند سفینه به ساحل نمی رود

تا غوطه در عرق نزند جبهه کریم ...

صائب تبریزی
 
۶۳۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱۰

 

مجنون عنان به مردم عاقل نمی دهد

موج رمیده دست به ساحل نمی دهد

آن دل رمیده ام که درین دشت آتشین ...

... موجی که پشت پای به بحر گهر زده است

دامن به دست خالی ساحل نمی دهد

خونم کدام روز که از شوق تیغ تو ...

صائب تبریزی
 
۶۳۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱۳

 

... برگ مرا ز سیلی باد خزان خرید

کشتی شکسته ایم و به ساحل رسیده ایم

دانسته می توان گهر از ما گران خرید ...

صائب تبریزی
 
۶۳۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۶۳

 

... کاین رشته چون رها شد پیدا نمی توان کرد

دریای بیکران را نتوان به ساحل آورد

در نامه شوق ما را انشا نمی توان کرد ...

صائب تبریزی
 
۶۳۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۱

 

... گربرگ را بریزی ای خوش نوا چه باشد

موج از عنان فکندن سالم به ساحل آمد

گردست را ببندی پیش قضا چه باشد ...

صائب تبریزی
 
۶۳۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷۵

 

... از یار چارابرو سخت است دل گرفتن

کشتی ز چار موجه کمتر به ساحل آید

هر کس فکند خود راافکند عالمی را ...

صائب تبریزی
 
۶۳۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰۴

 

... بخت به فریادهم ز خواب برآید

کشتی نوح است ناامیدز ساحل

سالم ازین بحرچون حباب برآید ...

صائب تبریزی
 
۶۳۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰۹

 

... غبار خجالت مرا کیمیا شد

به ساحل رسد صایب از شور دریا

چو خاشاک هر کس که بی دست وپا شد

صائب تبریزی
 
۶۳۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱۲

 

... مرا می کند سنگ طفلان حصاری

اگر جوش دریا به ساحل نشیند

به دنیا نگردد مقید سبکرو ...

صائب تبریزی
 
۶۴۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱۳

 

... جگر تشنگان محیط فنا را

چه کام از لب خشک ساحل برآید

بر آن خال شد دلبری ختم صایب ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۶۰