مرا امید نشاط از سپهر چون باشد
که ماه عید در او نعل واژگون باشد
چه خون که در دل نظارگی کند نگهش
بیاض نرگس چشمی که لاله گون باشد
عرق ز روی تو بی اختیار می ریزد
در آفتاب قیامت ستاره چون باشد
زبان عقل در اوصاف عشق کوتاه است
که صبحدم علم شمع سرنگون باشد
چنان که تنگی دلها به فراخور عقل
گشاد سینه به اندازه جنون باشد
فریب ساحل ازین بحر بیکنار مخور
که هر سفینه در او نعل واژگون باشد
چرا چولاله کنم شکوه تنک ظرفی
مرا که داغ درون زینت برون باشد
ز سنگ لاله دلمرده خیمه بیرون زد
چراغ زنده دلان زیر خاک چون باشد
فغان که دیده رهبرشناس نیست ترا
وگرنه ذره به خورشید رهنمون باشد
کجا زناله صائب دلت به درد آید؟
وگرنه که گوش به آواز ارغنون باشد
غنیمت است که غمخانه جهان صائب
غمی نداشت که از صبر ما فزون باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق شاعر درباره عشق و زیبایی میپردازد. شاعر از وضعیت ناامیدکننده خود در جستجوی لذت و شادی صحبت میکند، زمانی که ماه عید در وضعیت ناپسند قرار دارد. او به چشمهای معشوقش اشاره میکند که در نگاهشان خون دلی نهفته است. از دیگر مضامین شعر میتوان به ناپایداری عشق و احساسات انسانی، تأثیرات ظاهری و باطنی زیباییها و حقیقت زندگی اشاره کرد. شاعر به عدم توانایی زبان عقل در توصیف عشق و عقل و جنون متضاد و تأثیرات آنها بر دل انسان اشاره میکند. در نهایت، شاعر به غم و اندوه در این جهان پرداخته و از غنیمت بودن آن برای آرامش درونی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: امید من به شادی از آسمان چگونه میتواند باشد در حالی که در آن زمان، ماه عید به صورت وارونه است؟
هوش مصنوعی: چقدر احساسات در دلش نهفته است، وقتی که با نگاهی زیبا به او مینگرد. چشمی که مانند لاله سرخ است، به زیبایی و لطافت چشم نرگس مینگرد.
هوش مصنوعی: عرق از چهره تو بدون اختیار در آفتاب قیامت میریزد، در چنین شرایطی ستاره چگونه خواهد بود؟
هوش مصنوعی: زبان عقل در بیان عشق ناتوان است، زیرا صبحگاه هنگام روشنی، دانش و آگاهی به شدت کم میشود.
هوش مصنوعی: دلهای تنگ بر اساس درک و عقل افراد گشوده میشود و وسعت سینه به اندازهی دیوانگی و عقلانیت است.
هوش مصنوعی: به حواست باشد که به ظاهر زیبای دریا دل خوش نکن، چرا که هر کشتی در این آبها ممکن است واژگون شود و غرق گردد.
هوش مصنوعی: چرا باید به وضعیت ظاهری و کم عرض خود شکایت کنم در حالی که درون من آتش و زبانهای از زیبایی و احساسات وجود دارد؟
هوش مصنوعی: از دل سنگی که پژمرده است، نوری همچون چراغی روشن به بیرون میتابد. حالا باید دید که چگونه دلهای زنده و عاشق در زیر خاک میتوانند همچنان روشن بمانند.
هوش مصنوعی: ای کاش چشمان کسی که میداند راه را پیدا کند، تو را ببینند؛ و در غیراین صورت، حتی یک ذره هم میتواند به خورشید نشان بدهد که کجا باید برود.
هوش مصنوعی: کجا میتوانی صدای دلتنگی صائب را بشنوی؟ چرا که در غیر این صورت، فقط به نغمههای خوش میپردازد و به دلش توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: جهان به گونهای است که اگر داراییهای غم و اندوهی داشته باشد، به هیچ عنوان بیشتر از صبر و استقامت ما نیست. بنابراین، ارزشمند است که در این دنیای پر از غم، ما به قدر کافی صبر داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم ز غصّه هجران همیشه خون باشد
ندانم عاقبت او ز عشق چون باشد
هوای زلف تو چندان دلم به سر دارد
که دایم از غم عشق تو سرنگون باشد
کسی که روی تو را دید و عشق با تو نباخت
[...]
لئیم اگر به شتر بخشدت عطا مستان
که این ز عادت اهل کرم برون باشد
قلاده ای که ز منت به گردنش بندد
هزار بار ز بار شتر فزون باشد
نصیب کوهکن از وصل دوست چون باشد
که سنگ تفرقه اش کوه بیستون باشد
ننالم از تو گرم جای لطف قهر کنی
که بر من این ستم از بخت واژگون باشد
کجا ز شوق وصالت سخن کنم با کس
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.