شراب لعل به آن لعل جانفزا نرسد
که آب تلخ به سرچشمه بقا نرسد
اثر ز گرمروان بر زمین نمی ماند
به گرد آتش این کاروان صبا نرسد
کجا رسد دل بی دست و پای ما ز تلاش
به خلوتی که به بال ملک دعا نرسد
فغان که سرکشی و ناز را دو ابرویش
گذاشته است به طاقی که دست ما نرسد
ز مال رزق حریصان بود غبار ملال
که غیر گرد ز گندم به آسیا نرسد
جگر گداز بود زردرویی منت
خدا کند که مس ما به کیمیا نرسد
همان ز مردم هموار می کشم خجلت
به خاکساری من گرچه نقش پا نرسد
سپند خال ازان دایم است پابرجا
که چشم زخم به آن آتشین لقا نرسد
خموش باش اگر پخته گشته ای که شراب
ز جوش تا ننشیند به مدعا نرسد
تمام نیست عیار کسی که چون خورشید
به ذره ذره فروغش جدا جدا نرسد
میان ساختن و سوختن تفاوتهاست
به گرد خاک ره یار توتیا نرسد
ز چار موجه به ساحل نمی رسد صائب
سبکروی که به سر منزل رضا نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه محنت است که در عاشقی به ما نرسد
کجا رویم که صد فتنه در قفا نرسد
به رویِ ما همه رنجی رسید درغمِ دوست
مگر که راحتِ رویش به رویِ ما نرسد
فراغِ دل من از آن داشتم که یک چندی
[...]
خدای داده ولی بنده سد راه شده
که آنچه داده خداوند ما به ما نرسد
زمانه ای است که کس دادرس به کس نبود
به دادما نرسد کس اگر خدا نرسد
شهید عشق تو کارش بدست و پا نرسد
بداد آنکه تو راندی ز خود خدا نرسد
رسید عمر بپایان گذشت جان ز لبم
رسید بر لب جانان ولی بجا نرسد
هوای سایه بالای آن کسم بسر است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.