گنجور

 
صائب تبریزی

جمعی که بار درد تو بر دل نهاده‌اند

چون راه سر به دامن منزل نهاده‌اند

در دامن مراد دو عالم نمی‌زنند

دستی که عاشقان تو بر دل نهاده‌اند

پاکند از آن ز عیب نکویان که پیش رو

چندین هزار آینه دل نهاده‌اند

این خواب راحتی که به درویش داده‌اند

با تاج و تخت شاه مقابل نهاده‌اند

جمعی که واقفند ز خوی تو همچو شمع

از سر گذشته پای به محفل نهاده‌اند

عذر به خون تپیدن خود کشتگان عشق

بر گردن مروت قاتل نهاده‌اند

رَم می‌کند ز سایه دیوانه کوه غم

این بار را به مردم عاقل نهاده‌اند

سیر بهشت در گره غنچه می‌کنند

آنان که دل به عقده مشکل نهاده‌اند

بر جبهه منور خورشید داغ عشق

مهر نبوتی است که بر گل نهاده‌اند

از ملک بی‌نشان به فلاخن نهد ترا

سنگی که در ره تو ز منزل نهاده‌اند

حال گهر مپرس که از گوش ماهیان

مهر سکوت بر لب ساحل نهاده‌اند

چون ناله جرس تهی از خویش گشتگان

گستاخ رو به دامن محمل نهاده‌اند

صائب اسیر کشمکش عقل گشته‌اند

جمعی که پا برون ز سلاسل نهاده‌اند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بابافغانی

آن رهروان که رو به در دل نهاده اند

بی رنج راه رخت به منزل نهاده اند

تا می توان شکست دل دوستان مخواه

کاین خانه را به کعبه مقابل نهاده اند

بسم الله ای مسیح که چندین تن عزیز

[...]

نظیری نیشابوری

این کعبه را بنا نه به باطل نهاده‌اند

بس معنی و جمال درین گِل نهاده‌اند

درمانده گشته است به این کار و بال عقل

هرسو هزار عقده مشکل نهاده‌اند

زین گل چه دیده‌اند مگر حاملان عرش

[...]

کلیم

خوبان که روی بر من بیدل نهاده‌اند

دام از پی شکاری بسمل نهاده‌اند

باشد نشان پا همه خونین به کوی دوست

آنجا ز بس که کام به ساحل نهاده‌اند

مستان ز بحر پرخطر عشق همچو مُل

[...]

رضاقلی خان هدایت

آن رهروان که رو به درِ دل نهاده‌اند

بی رنجِ راه رخت به منزل نهاده‌اند

درماندهٔ صلاح و فسادیم الحذر

زین رسم‌ها که مردمِ عاقل نهاده‌اند

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رضاقلی خان هدایت
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه