گنجور

 
۴۸۸۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۷

 

... ندارد در کمند جذبه بحر لطف کوتاهی

که هر موجی که می بینی به دریا بازمی گردد

ملامتگر سر از دنبال بد گوهر نمی دارد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴۸

 

... ز دست رد نتابد رو طلبکار قبول حق

که موج از سیلی ساحل به دریا باز می گردد

دل ما را نوای مطربان در وجد می آرد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۱

 

... به قسمت صلح کن زنهار از جمعیت دنیا

که آب گوهر از دریا نه کم نه بیش می گردد

مخور چون ساده لوحان روی دست نعمت الوان ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۵

 

... چرا اندیشم از گرد گنه با رحمت یزدان

به دریا سیل چون پیوسته شد یکرنگ می گردد

اگر از زنگ می گردد سیاه آیینه ها را دل ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۷

 

... وطن زندان شود بر هر که گردد در هنر کامل

که بر گوهر چو غلطان گشت دریا تنگ می گردد

به ریزش هر که عادت کرد در میخانه همت ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۹

 

دل آسوده در زیر فلک پیدا نمی گردد

ز شورش قطره ای گوهر درین دریا نمی گردد

فلک را نقطه خاک از سکون در چرخ می آرد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۰

 

سفیدی پرده دار چشم خون پالا نمی گردد

کف دریا ز طوفان مانع دریا نمی گردد

ز شوق پای بوس بحر در سر آتشی دارم ...

... ندارد راه در دل های قانع شورش دنیا

که هرگز آب گوهر تلخ از دریا نمی گردد

اگر ذوق سخن داری دل خود ساده کن صایب ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۴

 

... زسختی قابل اصلاح نبود دل ترا ورنه

ازین دریا کدامین موم عنبر برنمی گردد

ندارد حاصلی منصور را از دار ترساندن ...

... فنا گردد به فکر ذات حق هر کس که می افتد

از ان دریای بی ساحل شناور بر نمی گردد

به فکر سینه سوزان دل وحشی کجا افتد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۸۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷۸

 

... نمازی دامنم از چشمه زمزم نمی گردد

به دریا کن دل ای ساقی و خم را در میان آور

سر ما گرم ازین پیمانه کم کم نمی گردد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۲

 

... زدم در بحر وحدت غوطه ها از چشم پوشیدن

یکی گردد به دریا چون حباب از خود نظر بندد

حریصان را به هیچ و پوچ قانع صید خود سازد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۶

 

ز حسن شوخ طرفی دیده های تر نمی بندد

در این دریا ز شورش در صدف گوهر نمی بندد

دم سرد ملامتگر چه سازد با دل گرمم ...

... ز حرف سرد بر دل می خورد ناصح نمی داند

که ره بر جوش دریا خامی عنبر نمی بندد

تو را روزی که رعنایی کمر می بست دانستم ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۷

 

... حباب آسا به باد بی نیازی می دهد سر را

درین دریا سبک عقلی که بیباکانه می خندد

زغربت می گشاید عقده دل تنگدستان را ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۹

 

... زحرف آشنایی پاک گوهر می رود از جا

نسیمی سینه دریای اخضر را به جوش آرد

ندارد عالم پرشور دستی بر دل قانع

که ممکن نیست دریا آب گوهر را به جوش آرد

شود افسرده خون در پیکرش از سردی عالم ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۲

 

... درین عبرت سرا هر کس که دستی در کرم دارد

گلیم خویش را چون ابر از دریا برون آرد

مگر آتش عنانیها به فریادم رسد ورنه ...

... خجالت می کشد بی اشک از مردم نگاه من

چو غواصی که بی گوهر سر از دریا برون آرد

مده از دست دامانش کز اهل آخرت باشد ...

... به دیدن کم نگردد شوق رخسار عرقناکش

زشوق آب ماهی پر درین دریا برون آرد

شکست من شد از شرم گنه صایب درست آخر ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۶

 

... صدف از تنگدستی شکوه ها دارد گره در دل

نمی داند که دریا چشم بر آب گهر دارد

گهی بر دل شبیخون می زند گاهی بر ایمانم ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۱

 

... نشد خالی دل پرخون زچشم خونفشان صایب

گل ابری ازین دریا چه مقدار آب بردارد

صائب تبریزی
 
۴۸۹۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۲

 

... مجو در منتهای عاشقی صبر و شکیب از من

که کشتی در دل دریا زلنگر دست بردارد

دلیل حسن تدبیرست بی تدبیری عاشق ...

... نباشد لامکان پرواز را با آسمان کاری

که هر کس گشت دریاکش زساغر دست بردارد

زعاشق در حریم وصل خودداری نمی آید ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۳

 

... که از راه کلیم الله سنگ طور بردارد

پس از عمری به دستش تخته ای افتاده زین دریا

به زودی چون دل از دار فنا منصور بردارد ...

صائب تبریزی
 
۴۸۹۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱۶

 

دل پرخون کجا از جسم پا در گل خبر دارد

کجا این دل به دریا کرده از ساحل خبر دارد

از سیر عالم بالا نگردد تن حجاب جان ...

... زدست و پای بیتابی زدن آسوده می گردد

هر آن موجی کز این دریای بی ساحل خبر دارد

دل گم گشته خود را سراغ از زلف جانان کن ...

صائب تبریزی
 
۴۹۰۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۲

 

... که شبنم در کنار گل حسد بر بسترم دارد

به دریای پر از شور حوادث آن صبورم من

که بی آرامی دریا خطر از لنگرم دارد

ندارد بزم جانان محرمی محرومتر از من ...

... که این آیینه چشم صیقل از خاکسترم دارم

نظر در دامن دریای خم وا کرده ام صایب

کی از دست سبو چشم نوازش ساغرم دارد

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۴۳
۲۴۴
۲۴۵
۲۴۶
۲۴۷
۳۷۳