کجا دیوانه را دل از ملامت تنگ میگردد؟
که نخل بارور را دل سبک از سنگ میگردد
ز دستانداز گردون کوتهاندیشی که مینالد
نمیداند که ساز از گوشمال آهنگ میگردد
ز بس عالم سیه در چشمم از نادیدنیها شد
مرا آیینه دل صیقلی از زنگ میگردد
به آهی کوه تمکین نکویان را سبک سازم
به من فرهاد سنگین دست کی همسنگ میگردد؟
چرا اندیشم از گرد گنه با رحمت یزدان؟
به دریا سیل چون پیوسته شد یکرنگ میگردد
اگر از زنگ میگردد سیاه آیینهها را دل
صفای چهره افزون از خط شبرنگ میگردد
مخوان بر زاهدان خشکطینت شعر تر صائب
که آب چشم نیسان در صدفها سنگ میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و بررسی چالشها و تضادهای زندگی انسان میپردازد. شاعر به مسائلی چون ناامیدی، اندیشههای منفی و تأثیرات دنیای مادی بر روح و روان مینگرد. او به تلاطمهای زندگی و اینکه چگونه انسانها میتوانند از درد و رنج خود عبور کنند، اشاره میکند. در عین حال به زیبایی و امید در دل انسانها نیز توجه دارد و بیان میکند که چگونه میتوان با نگاهی مثبت به زندگی، از مشکلات عبور کرد. شاعر به رحمتی که از سوی خداوند میآید و تأثیر آن در ترمیم دلها و روحها تاکید میکند و در نهایت به این نکته میپردازد که زاهدان خشکطینت از زیباییها و لطافتهای واقعی بیخبرند.
هوش مصنوعی: در کجا دل دیوانه به خاطر سرزنشها فشرده و ناراحت میشود؟ همانگونه که دل نخل بارور از سنگین بودن سبک میشود.
هوش مصنوعی: کسی که از مشکلات و سختیهای زندگی شکایت میکند، نمیداند که این نالهها و دردها به آهنگ زندگی، مانند نواهایی که از یک ساز به گوش میرسد، شکل میدهند. یعنی این چالشها و ناملایمات بخشی از فرآیند زندگی هستند و موجب رشد و تغییر میشوند.
هوش مصنوعی: بهخاطر تاریکی زیادی که در دیدم وجود دارد، دل من مانند آینهای که از زنگ و کثیفی پاک شده است، میگردد و صاف میشود.
هوش مصنوعی: من با آه خود میتوانم کوه را به تسلیم درآورم، اما آیا کسی مثل فرهاد میتواند با دستان سنگین خود به همان اندازه بار سنگینی را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: چرا باید نگران گناه خود باشم وقتی رحمت خداوند وجود دارد؟ وقتی سیل به دریا بپیوندد، رنگش یکی میشود و تفاوتی نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر آینهها به خاطر زنگ و کثیفی، سیاه و تیره شوند، دل انسان با زیبایی و پاکی چهره به وضوح بیشتری میتواند تابش پیدا کند.
هوش مصنوعی: از خواندن شعرهای لطیف و زیبا به زاهدان بیاحساس و خشکطینت بپرہیز، زیرا اشکهای بهاری هم در صدفها به سنگ تبدیل میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا از حرفهای قالبی دل تنگ میگردد
ز عکس طوطیان آیینهام پرزنگ میگردد
گرانی میکند بر خاطرم یاد سبکروحان
پری بر شیشه نازکدل من سنگ میگردد
به یاد خلوت آغوش او هرگاه میافتم
[...]
به هرجا ساز غیرت انفعال آهنگ میگردد
به موج یک عرق صد آسیای رنگ میگردد
نگردد ضعف پیری مانع بیتابی شوقت
نوا از پا نیفتد گر نی ما چنگ میگردد
فسردن کسوت ناموس چندین وحشت است اینجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.