سفیدی پردهدار چشم خونپالا نمیگردد
کف دریا ز طوفان مانع دریا نمیگردد
ز شوق پایبوس بحر در سر آتشی دارم
که سیل من غبارآلود از صحرا نمیگردد
مکن با عشق ای عقل گرانجان دعوی بینش
که کوه قاف همپرواز با عنقا نمیگردد
به صد امید دل را صیقلی کردم، ندانستم
که در آیینه آن آیینهرو پیدا نمیگردد
ز تنهایی دل خود میخورد خو کرده صحبت
به خود هرکس که گردید آشنا تنها نمیگردد
ز تصویر دل شیرین به خود چون بید میلرزم
وگرنه تیشه من کند از خارا نمیگردد
مگر میآورد آبی به روی کار ما، ورنه
به آب زندگانی آسیای ما نمیگردد
ندارد موشکافی حاصلی غیر از پریشانی
نپوشد تا نظر از خود کسی بینا نمیگردد
ندارد راه در دلهای قانع شورش دنیا
که هرگز آب گوهر تلخ از دریا نمیگردد
اگر ذوق سخن داری دل خود ساده کن صائب
که بیآیینه هرگز طوطیی گویا نمیگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با مضامین عشق و تنهایی به توصیف احساسات عمیق انسانی میپردازد. شاعر ابتدا به تضادهای زندگی اشاره میکند، مانند اینکه چگونه اشیا یا حالات نمیتوانند به آنچه در نظر است تبدیل شوند. او از شوق و آرزوهایش برای وصال به معشوق میگوید و به چالشهای عشق و درک آن اشاره میکند. در ادامه، شاعر به تنهایی و اثرات آن بر روح و دل آدمی میپردازد و بیان میکند که گاهی آشنایی با دیگران نیز نمیتواند ما را از تنهایی نجات دهد. همچنین به نیاز به درک و بصیرت در عشق و زندگی اشاره میکند. در نهایت، شاعر میگوید که اگر انسان بخواهد به زیباییهای زندگی دست یابد، باید در دل خود سادگی و صداقت داشته باشد.
هوش مصنوعی: فروغ و آرامش چهره کسی که در خود درد و رنج دارد، هرگز به سادگی تغییر نمیکند. همچنان که دریا با وجود طوفانها به آرامش خود ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: از عشق و شوقی که به دریا دارم، آتشی در دل دارم که منجر به کنش و هیجان در من شده است؛ به طوری که حتی طوفانی هم که ممکن است به راه بیفتد، نمیتواند غبار من را از بیابان پاک کند.
هوش مصنوعی: عقل خود را در عشق دخالت نده و ادعای درک و فهم نکن. زیرا که هیچگاه کوه قاف که نماد عظمت و ثبات است، نمیتواند با پرندهای همچون عنقا که نماد آزادی و پرواز است، همسطح شود.
هوش مصنوعی: با هزار امید، دل خود را آماده و پاک کردم، اما نمیدانستم که در آینه دل، آن زیبایی که انتظار داشتم پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: تنهایی دلش را میخورد، چون به صحبت کردن با خودش عادت کرده است. هر کسی که با دیگران آشنا شده باشد، دیگر تنها نمیماند.
هوش مصنوعی: از تصویر زیبای دل خود به شدت میلرزم، اما اگر این تصویر نبود، طاقت من به راحتی از هیچ چیز نمیلرزد و همچون سنگ محکم میماند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که کسی به ما کمک کند و وضعیتمان را بهتر کند؟ در غیر این صورت، زندگیمان مثل آسبندانی است که بیفایده میچرخد.
هوش مصنوعی: تجسس و کنجکاوی نتایج خوبی ندارد و تنها به سردرگمی میانجامد، مگر اینکه فردی خود را از این حالت رهایی بخشد و بینش پیدا کند.
هوش مصنوعی: در دلهای راضی و قانع هیچگونه شور و هیجانی به وجود نمیآید، زیرا همچنان که آب دریا هیچگاه به گوهر تلخ تبدیل نمیشود، دنیا نیز نمیتواند باعث ناآرامی در این دلها شود.
هوش مصنوعی: اگر به شعر و زیبا گفتن علاقهمندی، باید دل خود را خالی و بیتأثیر کنیم؛ زیرا بدون کمال و خودآگاهی، هرگز نمیتوانیم به خوبی صحبت کنیم و حرفهای دلنشینی بزنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل آسوده در زیر فلک پیدا نمیگردد
ز شورش قطرهای گوهر درین دریا نمیگردد
فلک را نقطه خاک از سکون در چرخ میآرد
تو تا ساکن نگردی دل جهانپیما نمیگردد
به قدر آشنایان دل ز خلوت میکند وحشت
[...]
ز راه عشقبازی این دل شیدا نمیگردد
که هرگز از طریق خویشتن دریا نمیگردد
تواند آدمی شد اولیا، عارف شدن مشکل
شود خون شیر در پستان ولی صهبا نمیگردد
به خوشچشمی کسی صاحبنظر کی میتواند شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.