گنجور

 
۴۶۴۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۳

 

... نیست تدبیر خرد را در جهان عشق کار

ناخدا و تخته کشتی درین دریا یکی است

ز اختلاف ظرف گوناگون نماید رنگ می ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۰

 

... از حیات جاودانی خضر را قسمت دمی است

هر که در دریا شود اهل بصیرت چون حباب

هر نظر محو جمالی هر نفس در عالمی است ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۲

 

... از حرم صیدی که پا بیرون گذارد کشتنی است

قطره از دریا چرا دارد سر خود را دریغ

زیر تیغ یار هر کس سر بخارد کشتنی است ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰۵

 

... شیشه دل گرچه از صهبای سرجوشم تهی است

گرچه عمری شد به دریا می روم دست و بغل

همچو موج از گوهر شهوار آغوشم تهی است ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۰

 

عشق بالا دست بر خاک از وجود ما نشست

از گهر گرد یتیمی بر رخ دریا نشست

عشق تن در صحبت ما داد از بی آدمی ...

... نیست تاب همنفس آیینه های صاف را

زود می گردد گران ابری که با دریا نشست

خار در چشمش اگر هنگامه افروزی کند ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۴

 

... خشک مغزان جهان با تردماغان دشمنند

کشتی ما تخته ها بر مغز این دریا شکست

ظلم کردن بر بلا گردان خود انصاف نیست ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۵

 

... در خور احسان به سایل ظرف می بخشد کریم

سهل باشد گر سبوی ما درین دریا شکست

بحر چون برجاست مشکل نیست ایجاد حباب ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۴

 

... عالم آب از تنک ظرفان شود پر شور و شر

آفت از دریا فزون در حلقه گرداب هست

دیده خفاش طبعان محرم این راز نیست ...

صائب تبریزی
 
۴۶۴۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۷

 

... ریختن چندین نمک در چشم خواب از بهر چیست

پیش دریا از صدف گوهر سراپا گوش شد

گفتگوی پوچ چندین ای حباب از بهر چیست ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۹

 

شوق چون ریگ روان منزل نمی داند که چیست

موج این دریا لب ساحل نمی داند که چیست

در فضای دشت با صرصر سراسر می رود ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴۹

 

... تشنه چشمان را ز نعمت سیر کردن مشکل است

دشت اگر دریا شود ریگ روان سیراب نیست

سر برآورده است صایب دانه امید را ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۰

 

... مشکل است از عالم آب آمدن آسان برون

موج این دریا به گیرایی کم از قلاب نیست

از خودآرایان دل روشن طمع کردن خطاست ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵۱

 

... چون به منزل پشت پا در رهنوردی می زند

جذبه دریا اگر خضر ره سیلاب نیست

تا مباد از قیمت نازل به خاکش افکنند ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۶

 

... مرغ زیرک را درین باغ آشیان در کار نیست

می برد کف را سبکباری ز دریا بر کنار

کشتی بی لنگران را بادبان در کار نیست ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶۸

 

... خرمن بی مغز ما را صرصری در کار نیست

سیل بی رهبر به دریا می رساند خویش را

شوق در هر دل که باشد رهبری در کار نیست ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۵

 

روزگار زندگی نقش بر آبی بیش نیست

موج را قسمت ز دریا پیچ و تابی بیش نیست

گرچه شد تنگ شکر ز احسان او هر چشم مور ...

... آنچه از خون جگر در شیشه دارد آسمان

پیش ما دریاکشان جام شرابی بیش نیست

شادی عالم نظر با محنت بسیار او ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۶

 

... زاهدان خشک خرسندند از گوهر به کف

خاروخس را مطلب از دریا کناری بیش نیست

گوشه گیران را امید صید دارد گوشه گیر ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۹

 

... پیش چشم دوربینی یک قدم بی چاه نیست

موج ممکن نیست بی دریا شود صورت پذیر

هاله آغوش گردون همتان بی ماه نیست ...

صائب تبریزی
 
۴۶۵۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱۳

 

... رحمت حق می کند خالی دل از عصیان ما

ابر این دریا به غیر از دامن آلوده نیست

غنچه تصویر می لرزد به رنگ و بوی خویش ...

صائب تبریزی
 
۴۶۶۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۸

 

لنگر تن روح را نتواند از پرواز داشت

موج دریا دیده را نتوان به ساحل بازداشت

ساقی ما در مروت هیچ خودداری نکرد ...

... منت صیقل مرا محروم از پرداز داشت

یاد ایامی که در دریای بی پایان عشق

کشتی ما بادبان از پرده های راز داشت ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۲۳۱
۲۳۲
۲۳۳
۲۳۴
۲۳۵
۳۷۳